eyeful


معنی: زیبا
معانی دیگر: نگاه سیر، نگاه کامل، مقدار دارو (و غیره) لازم برای هر چشم، به اندازه ی نیاز چشم، مقدار زیاد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: eyefuls
(1) تعریف: foreign matter in the eye that obscures vision.

- an eyeful of soapsuds
[ترجمه گوگل] یک چشم آب صابون
[ترجمه ترگمان] کف صابون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: as much as one can or desires to see.

- We got an eyeful of exotic birds in the jungle.
[ترجمه گوگل] ما یک چشم از پرندگان عجیب و غریب در جنگل داشتیم
[ترجمه ترگمان] ما یه عالمه پرنده عجیب و غریب تو جنگل داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) a good-looking person, usu. a woman.
مشابه: beauty, dish

جمله های نمونه

1. he got closer to the beauty queen to get an eyeful
به ملکه ی زیبایی نزدیکتر شد تا یک نگاه سیر بکند.

2. As the lorry went past, I got an eyeful of grit.
[ترجمه گوگل]همانطور که کامیون از کنارش گذشت، من یک چشم ریزش کردم
[ترجمه ترگمان]وقتی که این ماشین باری از کنار من رد شد، من یک رگه شن از شن گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Then she bent over and gave him an eyeful of her tattoos.
[ترجمه گوگل]سپس خم شد و یک چشم از خالکوبی هایش را به او داد
[ترجمه ترگمان]سپس خم شد و eyeful از خال کوبی شده اش به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've been told that she was quite an eyeful in her youth.
[ترجمه گوگل]به من گفته اند که او در جوانی بسیار چشمگیر بوده است
[ترجمه ترگمان]به من گفته اند که او در جوانی خود بیش از حد تعصب نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hey, get an eyeful of this!
[ترجمه گوگل]هي، به اين موضوع توجه كن!
[ترجمه ترگمان]! هی، یه نگاهی به این بنداز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'd call her an eyeful, Kate.
[ترجمه گوگل]من او را یک چشم چشم صدا می کنم، کیت
[ترجمه ترگمان]من بهش میگم \"eyeful\"، \" کیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alyson is an eyeful, standing there in her miniskirt.
[ترجمه گوگل]آلیسون چشمی است و با دامن کوچکش ایستاده است
[ترجمه ترگمان]Alyson یک eyeful است که در دامن کوتاه her ایستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new green, green, green, green eyeful Yes, gentle with our line of sight.
[ترجمه گوگل]چشم نو سبز، سبز، سبز، سبز، بله، ملایم با خط دید ما
[ترجمه ترگمان]سبز، سبز، سبز، سبز، آ ره، آ ره، آ ره، آ ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He told his wife, his wife eyeful tears, but help him on Erhuameiyue melt iron.
[ترجمه گوگل]او به همسرش، همسرش اشک چشمی گفت، اما به او کمک کنید تا آهن را ذوب کند
[ترجمه ترگمان]زنش به همسرش گفت که زنش اشک می ریزد، اما به او کمک کن که آهن ذوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Dinner is prepared in such kitchen, eyeful is natural feeling, still can smell it seems that nature ligneous faint scent, a kind of pastoral feeling arises spontaneously.
[ترجمه گوگل]شام در چنین آشپزخانه ای آماده می شود، احساس چشمی طبیعی است، هنوز هم می توان بوی آن را حس کرد که به نظر می رسد رایحه خفیف ذات الریه طبیعت، نوعی احساس شبانی خود به خود ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]شام در این آشپزخانه مهیا است، eyeful یک احساس طبیعی است، و هنوز هم می تواند آن را استشمام کند، به نظر می رسد که طبیعت عطر ضعیفی دارد، نوعی احساس چوپانی به طور خودبخود ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was a statuesque redheaded eyeful.
[ترجمه گوگل]او یک چشمان مو قرمز مجسمه بود
[ترجمه ترگمان] اون یه دختر خوشگل مو قرمز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Looking back over the years, it preposterous eyeful, and a bitter tears it.
[ترجمه گوگل]با نگاهی به گذشته، چشمانی مضحک و تلخ آن را می شکند
[ترجمه ترگمان]گذشته از این همه سال به عقب نگاه می کرد، آن را مسخره می کرد و اشک های تلخ آن را در بر می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Eyeful unbearable March evening, I lift my head has felt a thousand mountains green.
[ترجمه گوگل]غروب مارس غیر قابل تحمل چشم، سرم را بلند می کنم هزار کوه سبز را احساس کرده ام
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر مارس غیرقابل تحمل، سرم را بلند می کنم و هزار کوهستان سبز رنگ را حس می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The blonde was a real eyeful as she reclined on the beach in her skimpy bikini.
[ترجمه گوگل]بلوند در حالی که با بیکینی ضعیف خود در ساحل دراز کشیده بود واقعاً چشمانش بود
[ترجمه ترگمان]اون زن مو بلوند یه eyeful واقعی بود که با مایو زنانه روی ساحل لم داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیبا (صفت)
cute, yummy, handsome, beautiful, scrumptious, spiffy, fair, beauteous, elegant, picturesque, goodly, well-favored, well-favoured, bonnie, bonny, chic, stylish, dinky, eyeful, pulchritudinous

انگلیسی به انگلیسی

• as much as the eye can hold; full or satisfying view, good look; strikingly attractive person
an eyeful of dust or liquid is an amount of it which has got into someone's eye.
if you get an eyeful of someone or something, you have a good look at them; an informal use.
if men refer to a woman as an eyeful, they mean that they find her very attractive; an informal use.

پیشنهاد کاربران

بپرس