1. But she was as vacant as an empty eye socket.
[ترجمه گوگل]اما او به اندازه یک حدقه خالی خالی بود
[ترجمه ترگمان]اما او به اندازه یک کاسه چشم خالی خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما او به اندازه یک کاسه چشم خالی خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. No-one else went around with empty eye sockets and, of course, the scythe over one shoulder was another clue.
[ترجمه گوگل]هیچ کس دیگری با کاسه چشم خالی نرفت و البته داس روی یک شانه سرنخ دیگری بود
[ترجمه ترگمان]کس دیگری با کاسه چشم خالی اطراف خود می چرخید و البته داس روی یک شانه، سرنخ دیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کس دیگری با کاسه چشم خالی اطراف خود می چرخید و البته داس روی یک شانه، سرنخ دیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He had huge empty eye sockets wadded with cotton, a scraggly Fu Manchu moustache and a long grey pigtail.
[ترجمه گوگل]او کاسه چشم های خالی بزرگی داشت که با پنبه پوشانده شده بود، سبیل های فو مانچویی و دم خوک بلند خاکستری داشت
[ترجمه ترگمان]چشمش کاملا خالی بود، با پنبه پر شده از پنبه، یک سبیل ژولیده و موی بلند و موی بلند خاکستری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چشمش کاملا خالی بود، با پنبه پر شده از پنبه، یک سبیل ژولیده و موی بلند و موی بلند خاکستری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Eye socket located at skull dough making bone, when forehead flesh wound bears the brunt.
[ترجمه گوگل]حفره چشم در محل خمیر جمجمه قرار دارد که باعث استخوان سازی می شود، زمانی که زخم گوشت پیشانی بیشترین آسیب را تحمل می کند
[ترجمه ترگمان]سوکت چشم که در خمیر استخوان جمجمه واقع شده است باعث می شود که استخوان پیشانی به آسیب برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوکت چشم که در خمیر استخوان جمجمه واقع شده است باعث می شود که استخوان پیشانی به آسیب برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Methods: The hydroxyapatite eye socket in 1patients after enucleation of eyeball.
[ترجمه گوگل]روش کار: کاسه چشم هیدروکسی آپاتیت در 1 بیمار پس از انکلولاسیون کره چشم
[ترجمه ترگمان]روش های: The چشمی hydroxyapatite در ۱ بیمار بعد از enucleation چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش های: The چشمی hydroxyapatite در ۱ بیمار بعد از enucleation چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had a black patch over his right eye socket, a prosthetic left arm and a deformed right hand, the result of injuries from an explosives mishap during an old operation against the Soviets in Kabul.
[ترجمه گوگل]او یک لکه سیاه روی حدقه چشم راستش، یک بازوی چپ مصنوعی و یک دست راست تغییر شکل یافته بود، که حاصل جراحات ناشی از یک حادثه انفجاری در جریان یک عملیات قدیمی علیه شوروی در کابل بود
[ترجمه ترگمان]او یک نوار سیاه بر روی چشم چپ، یک بازوی مصنوعی و یک دست بد شکل افتاده داشت، نتیجه جراحات ناشی از حادثه انفجار مواد منفجره در طی یک عملیات قدیمی علیه شوروی در کابل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او یک نوار سیاه بر روی چشم چپ، یک بازوی مصنوعی و یک دست بد شکل افتاده داشت، نتیجه جراحات ناشی از حادثه انفجار مواد منفجره در طی یک عملیات قدیمی علیه شوروی در کابل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Yang Chengwu eye socket is wet.
[ترجمه گوگل]حفره چشم Yang Chengwu خیس است
[ترجمه ترگمان]حلقه چشم یانگ Chengwu مرطوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حلقه چشم یانگ Chengwu مرطوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Diagnosis of inflammatory artificial tumor of eye socket with MRI show.
[ترجمه گوگل]تشخیص تومور مصنوعی التهابی حفره چشم با ام آر آی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]تشخیص تومور مصنوعی inflammatory با نمایش MRI
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تشخیص تومور مصنوعی inflammatory با نمایش MRI
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her head was back and her chin raised, resin plugging the eye sockets.
[ترجمه گوگل]سرش عقب بود و چانهاش بالا رفته بود و رزین حدقههای چشم را بسته بود
[ترجمه ترگمان]سرش برگشته بود و چانه اش بالا رفته بود و صمغ چشم را جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرش برگشته بود و چانه اش بالا رفته بود و صمغ چشم را جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Most of the horned dinosaurs evolved even stronger jaw and biting muscles behind eye sockets.
[ترجمه گوگل]بیشتر دایناسورهای شاخدار، فک و ماهیچههای گازدار در پشت حدقه چشم قویتر شدند
[ترجمه ترگمان]بیشتر دایناسورها حتی فک قوی تری را رشد داده و ماهیچه های پشت چشم را گاز می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر دایناسورها حتی فک قوی تری را رشد داده و ماهیچه های پشت چشم را گاز می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He saw his flesh rotting and twitching with maggots, his eye sockets empty, his face eaten away.
[ترجمه گوگل]گوشتش را در حال پوسیدن و تکان خوردن با انگل، کاسه چشمش خالی، صورتش خورده دید
[ترجمه ترگمان]گوشتش را می دید که در حال پوسیدن بود و چشمانش خالی بود، صورتش خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گوشتش را می دید که در حال پوسیدن بود و چشمانش خالی بود، صورتش خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The next morning the damaged eye was swollen and protruding from the eye socket.
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد چشم آسیب دیده متورم و از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد چشم آسیب دیده ورم کرده و از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد چشم آسیب دیده ورم کرده و از حدقه بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One is hemorrhage produced by gas in the capillaries in the eye socket.
[ترجمه گوگل]یکی خونریزی ناشی از گاز در مویرگ های حفره چشم است
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها خونریزی و خونریزی در مویرگ ها در کاسه چشم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها خونریزی و خونریزی در مویرگ ها در کاسه چشم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It was the face of a man whose brain was sliding out through his eye socket.
[ترجمه گوگل]این چهره مردی بود که مغزش از حدقه چشمش بیرون می رفت
[ترجمه ترگمان]چهره مردی بود که از حفره چشمش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چهره مردی بود که از حفره چشمش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید