eye condition

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
- بیماری چشمی
- عارضه ی چشم
- مشکل چشمی
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – اصلی ) :**
هر نوع بیماری یا اختلالی که چشم را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال: *Glaucoma is a serious eye condition. *
...
[مشاهده متن کامل]

گلوکوم یک بیماری جدی چشمی است.
2. ** ( کاربردی – عمومی ) :**
برای اشاره به مشکلات رایج مثل خشکی چشم، نزدیک بینی یا عفونت.
مثال: *She has an eye condition that requires glasses. *
او مشکلی چشمی دارد که نیاز به عینک دارد.
3. ** ( استعاری – تصویری ) :**
گاهی به طور کلی برای اشاره به �وضعیت چشم� یا �شرایط بینایی� استفاده می شود.
- - -
🔸 مترادف ها:
eye disease – eye disorder – vision problem – ocular condition