• : تعریف: the act or feeling of rejoicing greatly, as over some triumph. • مشابه: jubilee, triumph
- In their exultation, the team members lifted their coach and swirled him in the air.
[ترجمه گوگل] اعضای تیم در شادی خود مربی خود را بلند کردند و او را در هوا چرخاندند [ترجمه ترگمان] اعضای تیم با وجد و سرور، مربی خود را بلند کردند و در هوا بلند شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I felt a tremendous sense of relief and exultation.
[ترجمه Ali Fae] خیلی خیالم راحت شد و ذوق کردم.
|
[ترجمه گوگل]احساس آرامش و شادی فوق العاده ای داشتم [ترجمه ترگمان]احساس آرامش و آرامش کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Exultation coursed through him in anticipation of an easy kill.
[ترجمه Ali Fae] شورِ کُشتَن وجود او را پُرخروش کرد هنگامی که قربانی خود را بی دِفاع دید.
|
[ترجمه گوگل]در انتظار یک قتل آسان، شادی در او موج می زد [ترجمه ترگمان]ان ها در انتظار کشتن یک قتل آسان به او هجوم اوردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. When a caisson was exploded, yells of exultation were heard along the whole rebel lines. . . .
[ترجمه Ali Fae] هنگامی که صندوقِ هوایی ( نوعی سازه دفاعی ) منفجر شد، نَعره یِ شور و شوقِ مُزدوران به گوش می رسید.
|
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک کیسون منفجر شد، فریادهای شادی در سراسر خطوط شورش شنیده شد [ترجمه ترگمان]هنگامی که a در حال انفجار بود فریاد شادی و شعف در تمام خطوط شورش شنیده می شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Caballeros punched the air with the exultation of victory.
[ترجمه Ali Fae] کابالروس ( نوعی سوار نظام اسپانیایی/لاتین در سال های ۱۶۰۰ که معمولا لشکر را هدایت میکردند ) از شادی و پیروزی مشتی بر هوا فرو برد.
|
[ترجمه گوگل]کابالروس با شادی پیروزی هوا را مشت کرد [ترجمه ترگمان]آقایان با شادی پیروزی با مشت به هوا مشت می زنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Not for him the emancipation and the exultation and the divinity of creative work!
[ترجمه Ali Fae] برای او نبود آزادی و شور و الهامیانِ کار خلقانه!
|
[ترجمه گوگل]نه برای او رهایی و شادی و الوهیت کار خلاق! [ترجمه ترگمان]آزادی و خوشحالی و الوهیت کاره ای خلاق را به خاطر او نه! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Cries in exultation of the well - known good physician rent the hall of the count.
[ترجمه Ali Fae] صدای گریه و اشک شوقِ پزشکِ - سرشناس سالن کورت را بر روی سر خود گذاشته بود.
|
[ترجمه گوگل]گریه در شادی پزشک معروف و خوب سالن کنت را اجاره می کند [ترجمه ترگمان]فریادهای پزشک خوب و خوبی که تالار کنت را اجاره کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. His blood boiled with honest British exultation.
[ترجمه Ali Fae] خون او به جوش آمده بود با شور و ذوق اصیلِ بریتانیایی.
|
[ترجمه گوگل]خون او از شادی صادقانه انگلیسی به جوش آمد [ترجمه ترگمان]خونش با شور و شوق انگلیسی به جوش آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Drunk in exultation of kissing her high heel toes.
[ترجمه Ali Fae] مست از خوشحالیِ بوسیدن انگشتان پای او.
|
[ترجمه گوگل]مست از خوشحالی از بوسیدن انگشتان پاشنه بلندش [ترجمه ترگمان]مست از خوشحالی از بوسیدن پنجه های پا بلند شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Her exultation being quite undisguised was singularly inoffensive.
[ترجمه Ali Fae] این خشنودی که تا حالا از او ندیده بودیم به تنهایی گستاخانه نبود.
|
[ترجمه گوگل]شادی او که کاملاً پنهان نبود به طور منحصر به فردی توهین آمیز بود [ترجمه ترگمان]exultation که کاملا آشکار بود کام لا علنی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With a thrill of exultation, he remembered that he was an engineer born and bred.
[ترجمه Ali Fae] با سروری از شادی، او بخاطر آورد که مهندسی خبره کار و باتجربه است.
|
[ترجمه گوگل]او با هیجانی از شادی به یاد آورد که یک مهندس متولد و پرورش یافته است [ترجمه ترگمان]با هیجان و هیجان، به یاد آورد که او یک مهندس متولد و بزرگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We are be filled with exultation in the new victory.
[ترجمه Ali Fae] گرچه بشویم ما پیروز باشیم از شادی پُر.
|
[ترجمه گوگل]ما در پیروزی جدید سرشار از شادی هستیم [ترجمه ترگمان]ما در پیروزی جدید با وجد و سرور پر خواهیم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It was certainly in a mood of exultation reyes Catolicos set about the reconquest of Granada.
[ترجمه گوگل]مطمئناً در حال و هوای شادی بود که کاتولیکوس در مورد فتح مجدد گرانادا تصمیم گرفت [ترجمه ترگمان]به طور حتم در حالتی از وجد و سرور reyes که درباره the غرناطه به راه انداخته بود، به وجد آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lucy was all exultation on being so honourably distinguished.
[ترجمه گوگل]لوسی از اینکه اینقدر افتخارآمیز شده بود خوشحال بود [ترجمه ترگمان]لوسی از این که با کمال افتخار از او متمایز شده بود خوشحال بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He spoke with an air of exultation.
[ترجمه گوگل]با هوای شادی صحبت کرد [ترجمه ترگمان]با حالتی حاکی از خوشحالی حرف می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Everywhere was tumult, exultation, deafening and maniacal bewilderment, astounding noise, yet furious dumb - show.
[ترجمه گوگل]همه جا غوغا، شادی، سرگردانی کر کننده و دیوانه کننده، سر و صدای حیرت انگیز و در عین حال گنگ خشمگین - نمایشی بود [ترجمه ترگمان]همه جا غوغایی برپا شده بود و صدای کر کننده و کر کننده و دیوانه کننده، سر و صدا، و در عین حال از آن همه شلوغی و سر و صدا در آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید