exultation

/ˌeɡzʌlˈteɪʃn̩//ˌeɡzʌlˈteɪʃn̩/

معنی: شادی، وجد و سرور، شادمانی از فتح و ظفر
معانی دیگر: شور و شعف، شادمانی، وجد، پیروز حالی، پیروزمندی (exultance و exultancy هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act or feeling of rejoicing greatly, as over some triumph.
مشابه: jubilee, triumph

- In their exultation, the team members lifted their coach and swirled him in the air.
[ترجمه گوگل] اعضای تیم در شادی خود مربی خود را بلند کردند و او را در هوا چرخاندند
[ترجمه ترگمان] اعضای تیم با وجد و سرور، مربی خود را بلند کردند و در هوا بلند شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I felt a tremendous sense of relief and exultation.
[ترجمه Ali Fae] خیلی خیالم راحت شد و ذوق کردم.
|
[ترجمه گوگل]احساس آرامش و شادی فوق العاده ای داشتم
[ترجمه ترگمان]احساس آرامش و آرامش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Exultation coursed through him in anticipation of an easy kill.
[ترجمه Ali Fae] شورِ کُشتَن وجود او را پُرخروش کرد هنگامی که قربانی خود را بی دِفاع دید.
|
[ترجمه گوگل]در انتظار یک قتل آسان، شادی در او موج می زد
[ترجمه ترگمان]ان ها در انتظار کشتن یک قتل آسان به او هجوم اوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When a caisson was exploded, yells of exultation were heard along the whole rebel lines. . . .
[ترجمه Ali Fae] هنگامی که صندوقِ هوایی ( نوعی سازه دفاعی ) منفجر شد، نَعره یِ شور و شوقِ مُزدوران به گوش می رسید.
|
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک کیسون منفجر شد، فریادهای شادی در سراسر خطوط شورش شنیده شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که a در حال انفجار بود فریاد شادی و شعف در تمام خطوط شورش شنیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Caballeros punched the air with the exultation of victory.
[ترجمه Ali Fae] کابالروس ( نوعی سوار نظام اسپانیایی/لاتین در سال های ۱۶۰۰ که معمولا لشکر را هدایت میکردند ) از شادی و پیروزی مشتی بر هوا فرو برد.
|
[ترجمه گوگل]کابالروس با شادی پیروزی هوا را مشت کرد
[ترجمه ترگمان]آقایان با شادی پیروزی با مشت به هوا مشت می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Not for him the emancipation and the exultation and the divinity of creative work!
[ترجمه Ali Fae] برای او نبود آزادی و شور و الهامیانِ کار خلقانه!
|
[ترجمه گوگل]نه برای او رهایی و شادی و الوهیت کار خلاق!
[ترجمه ترگمان]آزادی و خوشحالی و الوهیت کاره ای خلاق را به خاطر او نه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cries in exultation of the well - known good physician rent the hall of the count.
[ترجمه Ali Fae] صدای گریه و اشک شوقِ پزشکِ - سرشناس سالن کورت را بر روی سر خود گذاشته بود.
|
[ترجمه گوگل]گریه در شادی پزشک معروف و خوب سالن کنت را اجاره می کند
[ترجمه ترگمان]فریادهای پزشک خوب و خوبی که تالار کنت را اجاره کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His blood boiled with honest British exultation.
[ترجمه Ali Fae] خون او به جوش آمده بود با شور و ذوق اصیلِ بریتانیایی.
|
[ترجمه گوگل]خون او از شادی صادقانه انگلیسی به جوش آمد
[ترجمه ترگمان]خونش با شور و شوق انگلیسی به جوش آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Drunk in exultation of kissing her high heel toes.
[ترجمه Ali Fae] مست از خوشحالیِ بوسیدن انگشتان پای او.
|
[ترجمه گوگل]مست از خوشحالی از بوسیدن انگشتان پاشنه بلندش
[ترجمه ترگمان]مست از خوشحالی از بوسیدن پنجه های پا بلند شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her exultation being quite undisguised was singularly inoffensive.
[ترجمه Ali Fae] این خشنودی که تا حالا از او ندیده بودیم به تنهایی گستاخانه نبود.
|
[ترجمه گوگل]شادی او که کاملاً پنهان نبود به طور منحصر به فردی توهین آمیز بود
[ترجمه ترگمان]exultation که کاملا آشکار بود کام لا علنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With a thrill of exultation, he remembered that he was an engineer born and bred.
[ترجمه Ali Fae] با سروری از شادی، او بخاطر آورد که مهندسی خبره کار و باتجربه است.
|
[ترجمه گوگل]او با هیجانی از شادی به یاد آورد که یک مهندس متولد و پرورش یافته است
[ترجمه ترگمان]با هیجان و هیجان، به یاد آورد که او یک مهندس متولد و بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We are be filled with exultation in the new victory.
[ترجمه Ali Fae] گرچه بشویم ما پیروز باشیم از شادی پُر.
|
[ترجمه گوگل]ما در پیروزی جدید سرشار از شادی هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در پیروزی جدید با وجد و سرور پر خواهیم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was certainly in a mood of exultation reyes Catolicos set about the reconquest of Granada.
[ترجمه گوگل]مطمئناً در حال و هوای شادی بود که کاتولیکوس در مورد فتح مجدد گرانادا تصمیم گرفت
[ترجمه ترگمان]به طور حتم در حالتی از وجد و سرور reyes که درباره the غرناطه به راه انداخته بود، به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lucy was all exultation on being so honourably distinguished.
[ترجمه گوگل]لوسی از اینکه اینقدر افتخارآمیز شده بود خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]لوسی از این که با کمال افتخار از او متمایز شده بود خوشحال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He spoke with an air of exultation.
[ترجمه گوگل]با هوای شادی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]با حالتی حاکی از خوشحالی حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Everywhere was tumult, exultation, deafening and maniacal bewilderment, astounding noise, yet furious dumb - show.
[ترجمه گوگل]همه جا غوغا، شادی، سرگردانی کر کننده و دیوانه کننده، سر و صدای حیرت انگیز و در عین حال گنگ خشمگین - نمایشی بود
[ترجمه ترگمان]همه جا غوغایی برپا شده بود و صدای کر کننده و کر کننده و دیوانه کننده، سر و صدا، و در عین حال از آن همه شلوغی و سر و صدا در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شادی (اسم)
airiness, happiness, rejoicing, jubilation, gaiety, glee, mirth, caper, curvet, exultation, gala, pleasance, joyance

وجد و سرور (اسم)
enthusiasm, exultation

شادمانی از فتح و ظفر (اسم)
exultation

انگلیسی به انگلیسی

• joy, gaiety, glee

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exult
✅️ اسم ( noun ) : exultation
✅️ صفت ( adjective ) : exultant
✅️ قید ( adverb ) : exultantly
شادمانی از فتح و ظفر

بپرس