exultant

/ɪgˈzəltənt//ɪɡˈzʌltənt/

معنی: شاد
معانی دیگر: شاد و سرمست، شورمند، پرشور و شعف، پیروزمند، جست و خیزکننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: exultantly (adv.)
• : تعریف: exhibiting great joy or triumph; jubilant.
مشابه: elated, joyful, joyous, jubilant, overjoyed, triumphant

- The exultant crowd cheered their new president.
[ترجمه گوگل] جمعیت سرخوش رئیس جمهور جدید خود را تشویق کردند
[ترجمه ترگمان] جمعیت شادمان رئیس جدید خود را تشویق می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he looked at the captives with an exultant eye
با نگاه پیروزمندانه به اسیران نظر کرد.

2. The exultant crowds were dancing in the streets.
[ترجمه گوگل]جمعیت شاد در خیابان ها می رقصیدند
[ترجمه ترگمان]جمعیت exultant در خیابان ها می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And Charles and his whole exultant cohort devoted themselves to celebrating Easter.
[ترجمه گوگل]و چارلز و کل گروه شادمان خود را وقف جشن عید پاک کردند
[ترجمه ترگمان]و چارلز و تمام گروه his خود را وقف جشن عید پاک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was an exultant feeling, climbing on to the rostrum, waving to the crowd and receiving my medal.
[ترجمه گوگل]این احساس خوشحالی بود، بالا رفتن از منبر، دست دادن برای جمعیت و دریافت مدال من
[ترجمه ترگمان]این یک احساس exultant بود که به طرف میز خطابه بالا می رفت و به جمعیت دست تکان می داد و مدال مرا دریافت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A great exultant joy was sweeping through Grainne.
[ترجمه گوگل]شادی بزرگی در گرین فراگیر بود
[ترجمه ترگمان]شادی شادی و شادی در Grainne به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But whoever it is, waving to the exultant crowds, he will have become a legend.
[ترجمه گوگل]اما هر که باشد و برای جمعیت شادمان دست تکان دهد، تبدیل به یک افسانه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اما هر کسی که هست، برای جمعیت زیادی دست تکان می دهد، او یک افسانه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Crowds of exultant people waved flags and sang.
[ترجمه گوگل]انبوهی از مردم سرخوش پرچم به اهتزاز درآوردند و آواز خواندند
[ترجمه ترگمان]جمعیتی از آدم های هیجان زده پرچم ها را تکان می دادند و آواز می خواندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. True, he sometimes felt an unexpected sense of exultant extra life onstage.
[ترجمه گوگل]درست است، او گاهی اوقات یک حس غیرمنتظره از زندگی اضافی شادی آور را روی صحنه احساس می کرد
[ترجمه ترگمان]درست است، گاهی اوقات حس غیر منتظره ای از آن زندگی اضافی بر روی صحنه احساس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An exultant party leader said: "He will be an excellent MP. ".
[ترجمه گوگل]یکی از رهبران حزب خوشحال گفت: "او یک نماینده عالی خواهد بود "
[ترجمه ترگمان]رهبر حزب exultant گفت: \" او یک نماینده عالی خواهد بود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was exultant that she was still so much in his power.
[ترجمه گوگل]او خوشحال بود که او هنوز در قدرت او بود
[ترجمه ترگمان]خوشحال بود که هنوز هم قدرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An exultant climber raises his ice ax near the mouth of an ice cave on Alaska's Matanuska Glacier.
[ترجمه گوگل]یک کوهنورد خوشحال تبر یخی خود را در نزدیکی دهانه غار یخی در یخچال ماتانوسکا آلاسکا بلند می کند
[ترجمه ترگمان]یک کوهنورد با شور و نشاط، تبر یخ خود را در نزدیکی دهانه یک غار یخی در یخچال لانگ s آلاسکا بالا می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Whooah! The exultant joy of survival.
[ترجمه گوگل]اوووه لذت شادی از بقا
[ترجمه ترگمان]! Whooah - - - - - - - شادی و شادی زنده ماندن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He sent one glare of fierce, exultant defiance at the man in collar and cravat now.
[ترجمه گوگل]او یک تابش خیره کننده سرکشی خشن و شادی آور را به سمت مردی که اکنون یقه و کراوات به تن داشت فرستاد
[ترجمه ترگمان]نگاهی تند و غضب آلود به مردی که یقه و کراوات داشت انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The exultant players were dancing on the ground over their team's victory.
[ترجمه گوگل]بازیکنان سرخوش بر سر برد تیمشان روی زمین می رقصیدند
[ترجمه ترگمان]بازیکنان exultant بر روی زمین بر سر پیروزی تیم خود می رقصیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شاد (صفت)
happy, debonair, merry, glad, gleeful, cheery, light-hearted, joyful, festive, chirk, exultant, frolicsome, gamesome

انگلیسی به انگلیسی

• happy, overjoyed
if you are exultant, you feel very happy and triumphant; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Marked by great joy or triumph; rejoicing 🎉
🔍 مترادف: Jubilant
✅ مثال: The team was exultant after winning the championship game.
در پوست خود نمی گنجید
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exult
✅️ اسم ( noun ) : exultation
✅️ صفت ( adjective ) : exultant
✅️ قید ( adverb ) : exultantly
شاد، سرمست

بپرس