extrude


معنی: تبعید کردن، دفع کردن، بیرون انداختن، بیرون آمدن، از قالب دراوردن
معانی دیگر: بیرون دادن، (با فشار) خارج کردن، برون افکندن، برون پراندن، برون راندن، برون پریدن، بیرون زدن، ورقلمبیدن، ورقلمباندن، (فلز کاری و پلاستیک سازی - عبور دادن فلز یا پلاستیک داغ از یک سوراخ شکل دار برای ساختن الیاف و سیم و غیره) روزن رانی کردن، (از پرس سیم سازی یا الیاف سازی) گذراندن، رد کردن (از میان حدیده یا قالب) (با: کشیدن یا draw فرق دارد)، با فشار از قالب رد کردن، بیرون امدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: extrudes, extruding, extruded
(1) تعریف: to force out; expel.
مشابه: expel

- As the icing is extruded through the decorating tube, it forms the desired shape.
[ترجمه گوگل] همانطور که آیسینگ از طریق لوله تزئینی اکسترود می شود، شکل مورد نظر را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان] وقتی که مواد مخدر از طریق لوله دکوراسیون بیرون می آید، شکل مورد نظر را شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to shape by pressing through a die.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: extrusible (adj.), extrusile (adj.), extruder (n.), extrusion (n.)
• : تعریف: to stick out; protrude or project.

جمله های نمونه

1. to extrude toothpaste from a tube
با فشار خمیر دندان را از لوله خارج کردن

2. worms extrude their fecal matter gradually
کرم ها مواد سرگینی خود را کم کم دفع می کنند.

3. Plastic material is extruded through very small holes to form fibres.
[ترجمه گوگل]مواد پلاستیکی از طریق سوراخ های بسیار کوچک اکسترود می شوند تا الیاف را تشکیل دهند
[ترجمه ترگمان]مواد پلاستیکی از حفره های بسیار کوچک عبور می کنند تا فیبرها را شکل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I work in the extruded tube business.
[ترجمه گوگل]من در تجارت لوله اکسترود کار می کنم
[ترجمه ترگمان]من در کار لوله extruded کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The land masses extrude into the sea.
[ترجمه گوگل]توده های خشکی به دریا می ریزند
[ترجمه ترگمان]The land در دریا extrude
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This metal extrudes easily.
[ترجمه گوگل]این فلز به راحتی اکسترود می شود
[ترجمه ترگمان]این فلز به راحتی پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The offender was extruded.
[ترجمه گوگل]متخلف اکسترود شد
[ترجمه ترگمان]مجرم برگشت داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The baby extruded his tongue.
[ترجمه گوگل]بچه زبانش را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]بچه زبان خود را به زبان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From one of her spinnerets, she extrudes a thin filament of silk.
[ترجمه گوگل]از یکی از نخ ریسی خود، رشته نازکی از ابریشم را بیرون می کشد
[ترجمه ترگمان]از یکی از her، یک رشته نخ ابریشمی به دست گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Alifabs Ambassador extruded aluminium fascia gutter and rainwater system is the design ideal for both new and existing buildings.
[ترجمه گوگل]ناودان فاسیای آلومینیومی اکسترود شده و سیستم آب باران Alifabs Ambassador طراحی ایده آل برای ساختمان های جدید و موجود است
[ترجمه ترگمان]سیستم آب باران extruded سفیر Alifabs در فاضلاب و سیستم آب باران ایده آل برای ساختمان های جدید و هم موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Rename the new extrusions Extrude 1 and Extrude 2 to Inlet Lid and Outlet Lid correspondingly.
[ترجمه گوگل]نام اکسترودهای جدید Extrude 1 و Extrude 2 را به ترتیب به Inlet Lid و Outlet Lid تغییر دهید
[ترجمه ترگمان]the extrusions new Extrude ۱ و Extrude ۲ را به Inlet Lid و Outlet Lid نیز تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Having Designed an extrude intake algorithm for the half edge graph partitioning problem, this algorithm can solve machine redundant manufacturing cell design problem.
[ترجمه گوگل]این الگوریتم با طراحی یک الگوریتم ورودی اکسترود برای مسئله پارتیشن بندی نمودار نیمه لبه، می تواند مشکل طراحی سلول های تولیدی اضافی ماشین را حل کند
[ترجمه ترگمان]با طراحی یک الگوریتم ورودی extrude برای مساله پارتیشن بندی گراف نیمه لبه، این الگوریتم می تواند مشکل طراحی سلول تولید اضافی را حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Land masses extrude into the sea.
[ترجمه گوگل]توده های خشکی به دریا می ریزند
[ترجمه ترگمان]توده های زمین از قالب extrude به دریا می ریزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The setting for the poem extrude the artistic conception of its contents.
[ترجمه گوگل]محیط شعر، برداشت هنری از محتوای آن را بیرون می کشد
[ترجمه ترگمان]قالب شعر مفهوم هنری محتویات آن را از قالب درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبعید کردن (فعل)
abandon, exile, displace, banish, deport, expatriate, proscribe, extrude

دفع کردن (فعل)
countercheck, raise, dispel, ward off, avert, foil, quench, fend, exorcise, stave off, repel, repulse, eject, perspire, excrete, extrude, exorcize, stand off, detrude, forfend

بیرون انداختن (فعل)
sputter, eject, bounce, throw out, expel, excrete, extrude

بیرون آمدن (فعل)
pull out, issue, emerge, exude, extrude, transpire, emanate

از قالب دراوردن (فعل)
extrude

تخصصی

[شیمی] (فلز کارى و پلاستیک سازى عبور دادن فلز یا پلاستیک داغ از یک سوراخ شکل دار براى ساختن الیاف و سیم و غیره ) روزن رانی کردن، (از پرس سیم سازى یا الیاف سازى ) گذراندن، رد کردن (از میان حدیده یا قالب ) (با: کشیدن یا draw فرق دارد)
[کامپیوتر] بیرون امدن ننوعی اثر خاص شده توسط برنامه های ترسیم که سایه ای سه بعدی را یجاد می کند . این اثر به شکلی است که به نظر می رسد نوشته ( در حقیقت هر شی ء ) از لوله ی تفنگی بیرون آمده است .
[ریاضیات] بیرون کشیدن، فشار کاری، حدیده کاری

انگلیسی به انگلیسی

• force out; form something by forcing it out; shape material (such as metal or plastic) by forcing it through a die; expel
when something extrudes or is extruded, it is forced or squeezed out through a small opening; a formal word.

پیشنهاد کاربران

وازنش، دفع ( جانورشناسی )
[نساجی و پلیمر]
روکش پوشاندن ، روکش زدن ، روکش کشیدن ، روکش کردن
مخلوط کردن و فشار دادن از قالب به بیرون
توضیح: در علم پلیمر و پلاستیک دستگاهی به نام اکسترودر وجود دارد که مواد پلیمری را مذاب کرده و با یکدیگر مخلوط و از یک قالب به بیرون هل می دهد.
دامپزشکی و علوم دامی
باد یا شق کردن آلت ( مثلا در معاینه )
بیرون آوردن آلت و نمایان کردن آن ( مثلا در گربه نر به منظور اخذ اسپرم )

بپرس