1. Some people claim that an individual's degree of extroversion or introversion is inherited.
[ترجمه گوگل]برخی افراد ادعا می کنند که درجه برون گرایی یا درون گرایی یک فرد ارثی است
[ترجمه ترگمان]برخی افراد ادعا می کنند که درجه یک فرد برون گرایی یا درون گرایی به ارث برده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. An individual's degree of extroversion or introversion is inherited, determined by his or her genetic make-up.
[ترجمه گوگل]درجه برون گرایی یا درون گرایی یک فرد به ارث می رسد که توسط ساختار ژنتیکی او تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]درجه یک فرد برون گرایی یا درون گرایی به ارث برده می شود و با آرایش ژنتیکی او تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Eysenck then argues that extroversion is the inherited basis of criminal behaviour.
[ترجمه گوگل]آیزنک سپس استدلال می کند که برون گرایی مبنای ارثی رفتار مجرمانه است
[ترجمه ترگمان]Eysenck پس از آن استدلال می کند که برون گرایی اساس موروثی رفتار جنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Extroversion is extensively considered as one of the important features of personality psychology.
[ترجمه گوگل]برون گرایی به طور گسترده به عنوان یکی از ویژگی های مهم روانشناسی شخصیت در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]Extroversion به طور گسترده به عنوان یکی از ویژگی های مهم روان شناسی شخصیت در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The oft - drawn contrast extroversion and introversion is entirely superficial.
[ترجمه گوگل]تضاد غالب برونگرایی و درونگرایی کاملاً سطحی است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با برون گرایی اغلب کشیده شده و درون گرایی، کاملا سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Extroversion - Introversion ( E - I ) is the most important.
[ترجمه گوگل]برونگرایی - درونگرایی ( E - I ) مهمترین است
[ترجمه ترگمان]Extroversion - Introversion (E - I)از همه مهم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Reporter wants the extroversion, because reporter must frequently the going out work.
[ترجمه گوگل]خبرنگار برونگرایی را می خواهد، زیرا خبرنگار باید مرتباً بیرون برود
[ترجمه ترگمان]گزارشگر به دنبال برون گرایی است، زیرا گزارشگر باید مرتبا کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An ordinary person, comparative extroversion of personality.
[ترجمه گوگل]یک فرد معمولی، برونگرایی نسبی شخصیت
[ترجمه ترگمان]یک فرد معمولی، برون گرایی تطبیقی شخصیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Emotionality, extroversion, openness, cautiousness dimensions of Five-Factor personality and conflict dimensions of teacher-student relations can significantly predict adolescents' mental health.
[ترجمه گوگل]ابعاد عاطفی، برون گرایی، گشودگی، احتیاط شخصیت پنج عاملی و ابعاد تعارض روابط معلم و دانش آموز می تواند سلامت روانی نوجوانان را به طور معناداری پیش بینی کند
[ترجمه ترگمان]Emotionality، برون گرایی، باز بودن، ابعاد احتیاط شخصیت پنج گانه و ابعاد تعارض روابط معلم - دانش آموز می تواند به طور قابل توجهی سلامت روانی نوجوانان را پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Antheral introversion or extroversion, slit or aperture leave.
[ترجمه گوگل]درونگرایی یا برونگرایی آنترال، شکاف یا خروج دیافراگم
[ترجمه ترگمان]درون گرایی - یا برون گرایی، شکاف یا دیافراگم را ترک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I have a and cheerful disposition extroversion.
[ترجمه گوگل]من روحیه برون گرایی و شادی دارم
[ترجمه ترگمان] من یه \"extroversion\" و \"extroversion\" دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Current, guangdong is lying extroversion economy phase the important period to turn of economic internationalization phase.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، گوانگدونگ دروغ گفتن فاز اقتصاد برونگرایی دوره مهم به نوبه خود فاز بین المللی شدن اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، guangdong در مرحله اقتصاد برون گرایی در دوره مهم برای تبدیل شدن به مرحله بین المللی سازی اقتصادی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The utility model provides a great toe extroversion correcting tape which is used for solving the problem of great toe extroversion.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند یک نوار اصلاح کننده برون گرایی انگشت پا را ارائه می دهد که برای حل مشکل برون گرایی انگشت بزرگ استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مدل سودمندی یک tape great extroversion را ارایه می دهد که برای حل مساله برون گرایی با انگشت بزرگ استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The contrast between extroversion and introversion is entirely superficial.
[ترجمه گوگل]تضاد بین برونگرایی و درونگرایی کاملاً سطحی است
[ترجمه ترگمان]تضاد بین برون گرایی و درون گرایی به طور کامل سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The key advances area of southeast ministry extroversion economy to build.
[ترجمه گوگل]پیشرفت های کلیدی منطقه اقتصاد برون گرایی وزارت جنوب شرقی برای ساخت
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های کلیدی در حوزه اقتصاد برون گرایی وزارتخانه جنوب شرقی تقویت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید