extroversion


معنی: برون گرایی، رویش برونی، برگشتگی به بیرون، توجه شخص به بیرون از خود
معانی دیگر: (پزشکی) رجوع شود به: exstrophy، extraversion گ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the tendency to pay more attention to others or the external world than to oneself. (Cf. introversion.)

(2) تعریف: the characteristic of being extremely sociable.

جمله های نمونه

1. Some people claim that an individual's degree of extroversion or introversion is inherited.
[ترجمه گوگل]برخی افراد ادعا می کنند که درجه برون گرایی یا درون گرایی یک فرد ارثی است
[ترجمه ترگمان]برخی افراد ادعا می کنند که درجه یک فرد برون گرایی یا درون گرایی به ارث برده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An individual's degree of extroversion or introversion is inherited, determined by his or her genetic make-up.
[ترجمه گوگل]درجه برون گرایی یا درون گرایی یک فرد به ارث می رسد که توسط ساختار ژنتیکی او تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]درجه یک فرد برون گرایی یا درون گرایی به ارث برده می شود و با آرایش ژنتیکی او تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Eysenck then argues that extroversion is the inherited basis of criminal behaviour.
[ترجمه گوگل]آیزنک سپس استدلال می کند که برون گرایی مبنای ارثی رفتار مجرمانه است
[ترجمه ترگمان]Eysenck پس از آن استدلال می کند که برون گرایی اساس موروثی رفتار جنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Extroversion is extensively considered as one of the important features of personality psychology.
[ترجمه گوگل]برون گرایی به طور گسترده به عنوان یکی از ویژگی های مهم روانشناسی شخصیت در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]Extroversion به طور گسترده به عنوان یکی از ویژگی های مهم روان شناسی شخصیت در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The oft - drawn contrast extroversion and introversion is entirely superficial.
[ترجمه گوگل]تضاد غالب برونگرایی و درونگرایی کاملاً سطحی است
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با برون گرایی اغلب کشیده شده و درون گرایی، کاملا سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Extroversion - Introversion ( E - I ) is the most important.
[ترجمه گوگل]برونگرایی - درونگرایی ( E - I ) مهمترین است
[ترجمه ترگمان]Extroversion - Introversion (E - I)از همه مهم تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Reporter wants the extroversion, because reporter must frequently the going out work.
[ترجمه گوگل]خبرنگار برونگرایی را می خواهد، زیرا خبرنگار باید مرتباً بیرون برود
[ترجمه ترگمان]گزارشگر به دنبال برون گرایی است، زیرا گزارشگر باید مرتبا کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An ordinary person, comparative extroversion of personality.
[ترجمه گوگل]یک فرد معمولی، برونگرایی نسبی شخصیت
[ترجمه ترگمان]یک فرد معمولی، برون گرایی تطبیقی شخصیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Emotionality, extroversion, openness, cautiousness dimensions of Five-Factor personality and conflict dimensions of teacher-student relations can significantly predict adolescents' mental health.
[ترجمه گوگل]ابعاد عاطفی، برون گرایی، گشودگی، احتیاط شخصیت پنج عاملی و ابعاد تعارض روابط معلم و دانش آموز می تواند سلامت روانی نوجوانان را به طور معناداری پیش بینی کند
[ترجمه ترگمان]Emotionality، برون گرایی، باز بودن، ابعاد احتیاط شخصیت پنج گانه و ابعاد تعارض روابط معلم - دانش آموز می تواند به طور قابل توجهی سلامت روانی نوجوانان را پیش بینی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Antheral introversion or extroversion, slit or aperture leave.
[ترجمه گوگل]درونگرایی یا برونگرایی آنترال، شکاف یا خروج دیافراگم
[ترجمه ترگمان]درون گرایی - یا برون گرایی، شکاف یا دیافراگم را ترک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I have a and cheerful disposition extroversion.
[ترجمه گوگل]من روحیه برون گرایی و شادی دارم
[ترجمه ترگمان] من یه \"extroversion\" و \"extroversion\" دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Current, guangdong is lying extroversion economy phase the important period to turn of economic internationalization phase.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، گوانگدونگ دروغ گفتن فاز اقتصاد برونگرایی دوره مهم به نوبه خود فاز بین المللی شدن اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، guangdong در مرحله اقتصاد برون گرایی در دوره مهم برای تبدیل شدن به مرحله بین المللی سازی اقتصادی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The utility model provides a great toe extroversion correcting tape which is used for solving the problem of great toe extroversion.
[ترجمه گوگل]مدل سودمند یک نوار اصلاح کننده برون گرایی انگشت پا را ارائه می دهد که برای حل مشکل برون گرایی انگشت بزرگ استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]مدل سودمندی یک tape great extroversion را ارایه می دهد که برای حل مساله برون گرایی با انگشت بزرگ استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The contrast between extroversion and introversion is entirely superficial.
[ترجمه گوگل]تضاد بین برونگرایی و درونگرایی کاملاً سطحی است
[ترجمه ترگمان]تضاد بین برون گرایی و درون گرایی به طور کامل سطحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The key advances area of southeast ministry extroversion economy to build.
[ترجمه گوگل]پیشرفت های کلیدی منطقه اقتصاد برون گرایی وزارت جنوب شرقی برای ساخت
[ترجمه ترگمان]پیشرفت های کلیدی در حوزه اقتصاد برون گرایی وزارتخانه جنوب شرقی تقویت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برون گرایی (اسم)
extroversion, objectivism

رویش برونی (اسم)
extroversion

برگشتگی به بیرون (اسم)
extroversion

توجه شخص به بیرون از خود (اسم)
extroversion

انگلیسی به انگلیسی

• outgoing disposition, tendency to direct one's interest and concern outward (psychology)

پیشنهاد کاربران

انسان میتونه نسبت به چگونگی روابطش با دیگران و حضورش در اجتماع ۲ نوع ورژن داشته باشه. . . ورژنِ تمایل به بیرون و ورژنِ تمایل به درون
به همین ترتیب ۲ ورژن از انسان مطرح شده
Extroversion و متضاد آن introversion
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : extrovert ( extravert ) / extroversion ( extraversion )
✅️ صفت ( adjective ) : extroverted ( extraverted )
✅️ قید ( adverb ) : _
❗️نکته: املای این کلمه هم با o و هم با a صحیح می باشد

بپرس