1. But even a dyed-in-the-wool extravert will sometimes choose to behave more demurely.
[ترجمه گوگل]اما حتی یک برونگرای پشمی رنگ آمیزی شده نیز گاهی اوقات رفتار غیرقابل قبولی را انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]اما حتی یک برونگرا - پشم نیز گاهی اوقات انتخاب می کند که با وقار بیشتری رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما حتی یک برونگرا - پشم نیز گاهی اوقات انتخاب می کند که با وقار بیشتری رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Interesting, upon closer examination the characteristics of an extravert are characteristics that are valued in Western culture.
[ترجمه گوگل]جالب است که با بررسی دقیقتر، ویژگیهای یک برونگرا ویژگیهایی است که در فرهنگ غربی ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]جالب است، با بررسی دقیق تر ویژگی های یک برونگرا ویژگی هایی هستند که در فرهنگ غربی ارزش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جالب است، با بررسی دقیق تر ویژگی های یک برونگرا ویژگی هایی هستند که در فرهنگ غربی ارزش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The problem: It always seems like the extravert and outspoken girls get all favors.
[ترجمه گوگل]مشکل: همیشه به نظر می رسد که دختران برون گرا و صریح همه لطف را دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]مشکل: همیشه به نظر می رسد که برونگرا و دخترهای رک همگی لطف دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشکل: همیشه به نظر می رسد که برونگرا و دخترهای رک همگی لطف دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An extravert has a source and direction of energy expression mainly in the external world while the introvert has a source of energy mainly in the internal world.
[ترجمه گوگل]یک برونگرا منبع و جهت بیان انرژی را عمدتاً در دنیای بیرونی دارد در حالی که درونگرا منبع انرژی عمدتاً در دنیای درونی دارد
[ترجمه ترگمان]یک برونگرا یک منبع و جهت بیان انرژی عمدتا در جهان خارجی دارد در حالی که فرد درون گرا منبع انرژی عمدتا در دنیای داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک برونگرا یک منبع و جهت بیان انرژی عمدتا در جهان خارجی دارد در حالی که فرد درون گرا منبع انرژی عمدتا در دنیای داخلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The extravert needs to learn to slow down, but the introvert needs to learn to speak up.
[ترجمه گوگل]برونگرا باید یاد بگیرد که کند کند، اما درونگرا باید یاد بگیرد که حرفش را بزند
[ترجمه ترگمان]برونگرا باید یاد بگیرد که کند کند اما فرد درون گرا باید یاد بگیرد که صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برونگرا باید یاد بگیرد که کند کند اما فرد درون گرا باید یاد بگیرد که صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But keeping in mind that the extravert is not being intentionally malicious, the introvert has at least two options for handling this in a polite way.
[ترجمه گوگل]اما با در نظر گرفتن این که فرد برونگرا عمدا بدخواه نیست، درونگرا حداقل دو گزینه برای مدیریت مودبانه این موضوع دارد
[ترجمه ترگمان]اما به خاطر داشته باشید که برونگرا به طور عمدی مخرب نیست، فرد درون گرا حداقل دو گزینه برای رسیدگی به این موضوع به روش مودبانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما به خاطر داشته باشید که برونگرا به طور عمدی مخرب نیست، فرد درون گرا حداقل دو گزینه برای رسیدگی به این موضوع به روش مودبانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I: So you must be an extravert?
[ترجمه گوگل]من: پس باید برونگرا باشی؟
[ترجمه ترگمان]پس تو باید یه \"extravert\" باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس تو باید یه \"extravert\" باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. 'The introvert may shut out the extravert, perhaps while silently nodding, or stop trying to contribute,' she says.
[ترجمه گوگل]او میگوید: «درونگرا ممکن است برونگرا را ببندد، شاید در حالی که بیصدا سر تکان میدهد، یا از تلاش برای کمک کردن دست بردارد»
[ترجمه ترگمان]او می گوید که فرد درون گرا ممکن است برونگرا را خفه کند اما شاید در حالی که به آرامی سری تکان می دهد و یا تلاش برای مشارکت را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می گوید که فرد درون گرا ممکن است برونگرا را خفه کند اما شاید در حالی که به آرامی سری تکان می دهد و یا تلاش برای مشارکت را متوقف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It reveals that extravert and introvert raters interpreted the scoring scale differently whereas there was little effect on test taker's performance.
[ترجمه گوگل]این نشان میدهد که ارزیابیکنندگان برونگرا و درونگرا مقیاس نمرهدهی را متفاوت تفسیر میکنند، در حالی که تأثیر کمی بر عملکرد آزموندهنده داشته است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که برونگرا و درونگرا داشتن مقیاس امتیازدهی به طور متفاوت را تفسیر می کنند در حالی که تاثیر چندانی بر عملکرد فرد مورد آزمون وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که برونگرا و درونگرا داشتن مقیاس امتیازدهی به طور متفاوت را تفسیر می کنند در حالی که تاثیر چندانی بر عملکرد فرد مورد آزمون وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. So you must be an extravert?
[ترجمه گوگل]پس باید برونگرا باشید؟
[ترجمه ترگمان]پس تو باید یه \"extravert\" باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس تو باید یه \"extravert\" باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The same conversation that energizes the extravert also drains the introvert.
[ترجمه گوگل]همان مکالمه ای که به افراد برونگرا انرژی می دهد، درون گرا را نیز تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]همان گفتگویی که نشان می دهد افراد برونگرا نیز introvert را تخلیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همان گفتگویی که نشان می دهد افراد برونگرا نیز introvert را تخلیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I am a 70 percent extravert.
[ترجمه گوگل]من 70 درصد برونگرا هستم
[ترجمه ترگمان]من یک برونگرا ۷۰ درصد هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یک برونگرا ۷۰ درصد هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Extravert in your own style.
[ترجمه گوگل]برونگرا به سبک خودتان
[ترجمه ترگمان]از روش خودت استفاده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از روش خودت استفاده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I know one person who tended to get a lot of visitors at work, and while he was actually an extravert, the frequent visits were slowing him down too much.
[ترجمه گوگل]من یک نفر را می شناسم که در محل کارش بازدیدکنندگان زیادی داشت، و در حالی که در واقع فردی برونگرا بود، بازدیدهای مکرر او را بسیار کند می کرد
[ترجمه ترگمان]من کسی را می شناسم که تمایل دارد تعداد زیادی بازدیدکننده را در محل کار بگیرد، و در حالی که واقعا یک برونگرا بود، بازدیدهای مکرر او را زیاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من کسی را می شناسم که تمایل دارد تعداد زیادی بازدیدکننده را در محل کار بگیرد، و در حالی که واقعا یک برونگرا بود، بازدیدهای مکرر او را زیاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید