extravasate


معنی: بداخل بافت ریختن، نشست کردن، از مجرای طبیعی بیرون رفتن، از مجرای خود بیرون انداختن
معانی دیگر: (پزشکی - خون را به بافت های اطراف رگ ریختن یا راندن) برون رگی کردن، برون ریزی کردن، به خارج از رگ تراویدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: extravasates, extravasating, extravasated
(1) تعریف: to force (blood or lymph) to flow from the usual vessels into surrounding tissues.

(2) تعریف: to cause (molten lava) to flow forth from an underground source.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: extravasation (n.)
(1) تعریف: to flow out into surrounding tissues, as blood.

(2) تعریف: to flow out from an underground source, as molten lava.

جمله های نمونه

1. The contents of portain NO, PGE in the extravasate from the mouse pleurisy were determined and the level of PGE2 in the paw was examined to explore the anti- inflammation mechanism primarily.
[ترجمه گوگل]محتوای پورتین NO، PGE در اکستراواازات از جنب موش تعیین شد و سطح PGE2 در پنجه برای بررسی مکانیسم ضد التهاب در درجه اول بررسی شد
[ترجمه ترگمان]محتویات of NO، PGE در the از the موشی تعیین شد و سطح PGE۲ در پنجه برای بررسی مکانیسم ضد التهاب در درجه اول مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Electricity was used to extravasate blood to his new liver.
[ترجمه گوگل]از الکتریسیته برای انتقال خون به کبد جدیدش استفاده شد
[ترجمه ترگمان]الکتریسیته به خون extravasate به کبد جدید او عادت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It avoids second time injury and helps the wound to heal. Absorbent and breathable: Made of absorbent high-molecule materials, the burn dressing can absorb extravasate immediately.
[ترجمه گوگل]از آسیب بار دوم جلوگیری می کند و به بهبود زخم کمک می کند جاذب و تنفس: پانسمان سوختگی که از مواد جاذب با مولکول بالا ساخته شده است، می تواند اکستراوازه را فورا جذب کند
[ترجمه ترگمان]این کار از آسیب دوم جلوگیری می کند و به زخم التیام می بخشد Absorbent و قابل تنفس: از مواد فوق molecule جاذب، استفاده از سوختگی می تواند بلافاصله extravasate را جذب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tears, slaver, sweats, urine, excrement, if not mixed with blood and extravasate of inflammation, are not infectious.
[ترجمه گوگل]اشک، غلام، عرق، ادرار، مدفوع، اگر با خون مخلوط نشده و موجب التهاب شود، مسری نیست
[ترجمه ترگمان]اشک ها، slaver، عرق، ادرار، مدفوع، مدفوع، نه با خون و extravasate التهاب، عفونی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When phage in vivo circulated at enough long period of time, some phage particles could extravasate in some organs or tissues and internalized there.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فاژ در داخل بدن در مدت زمان کافی به گردش در می‌آید، برخی از ذرات فاژ می‌توانند در برخی از اندام‌ها یا بافت‌ها خارج شوند و در آنجا درونی شوند
[ترجمه ترگمان]زمانی که phage در شرایط ازمایشگاهی به اندازه کافی پخش شد، برخی از ذرات phage ممکن است در برخی ارگان ها یا بافت ها وارد شوند و در آنجا نهادینه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بداخل بافت ریختن (فعل)
extravasate

نشست کردن (فعل)
subside, settle, sink, extravasate

از مجرای طبیعی بیرون رفتن (فعل)
extravasate

از مجرای خود بیرون انداختن (فعل)
extravasate

انگلیسی به انگلیسی

• push out of its vessel (medicine)

پیشنهاد کاربران

بپرس