extraordinary

/ɪkˈstrɔːrd.ənˌer.i//ɪkˈstrɔːrd.ənˌer.i/

معنی: غیر عادی، خیلی خوب، شگفت اور، فوق العاده، خارق العاده
معانی دیگر: ابر روال، ناروزانه، برجسته، جالب توجه، چشمگیر، استثنایی، ویژه ی ماموریت خاص، تام الاختیار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: extraordinarily (adv.)
(1) تعریف: far beyond the usual or ordinary.
مترادف: exceptional, singular
متضاد: everyday, mundane, ordinary, quotidian
مشابه: bizarre, curious, divine, extreme, fantastic, freak, great, incredible, odd, peculiar, phenomenal, rare, sensational, special, strange, terrific, tremendous, uncommon, unusual

- Mozart had extraordinary musical talent even as a child.
[ترجمه طبیبی] موزارت استعداد موسیقی فوق العاده ای داشت حتی وقتی بچه بود.
|
[ترجمه گوگل] موتزارت حتی در کودکی استعداد موسیقی فوق العاده ای داشت
[ترجمه ترگمان] موتسارت حتی به عنوان یک کودک استعداد موسیقی فوق العاده ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The idea of the earth being round was an extraordinary one to most people in fifteenth century Europe.
[ترجمه کیارش] ایده گرد بودن زمین چیز عجیب غریبی برای اکثر مردم در قرن پانزدهم اروپا بود.
|
[ترجمه گوگل] ایده گرد بودن زمین برای اکثر مردم قرن پانزدهم اروپا ایده ای خارق العاده بود
[ترجمه ترگمان] ایده دور بودن زمین یکی از معدود افرادی بود که در قرن پانزدهم در اروپا زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: especially worthy of note; remarkable.
مترادف: distinctive, striking
متضاد: ordinary
مشابه: divine, freak, notable, noteworthy, remarkable, sensational, signal, tremendous, wonderful

- The cooking at this restaurant is really extraordinary.
[ترجمه گوگل] آشپزی در این رستوران واقعا فوق العاده است
[ترجمه ترگمان] پخت در این رستوران واقعا فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. extraordinary technical progress
پیشرفت فنی چشمگیر

2. an extraordinary leader
رهبر خارق العاده

3. an extraordinary meeting of the parliament
جلسه ی فوق العاده ی مجلس شورا

4. ambassador extraordinary
سفیر فوق العاده،سفیر ویژه،سفیر کبیر

5. envoy extraordinary
فرستاده ی ویژه،مامور سیاسی فوق العاده

6. an ambassador extraordinary
سفیر ویژه

7. he enjoyed extraordinary popularity
او از محبوبیت استثنایی برخوردار بود.

8. ordinary and extraordinary expenses
هزینه های معمولی و فوق العاده

9. robabeh was endowed with extraordinary courage
ربابه از شجاعت فوق العاده ای بهره مند بود.

10. he was appointed as an extraordinary professor
او به عنوان استاد برجسته گزیده شد.

11. her aptitude for music is extraordinary
استعداد موسیقی او فوق العاده است.

12. his grasp of mathematics is extraordinary
فهم ریاضی او فوق العاده است.

13. each of the governors is vested with extraordinary power
هر یک از استانداران دارای قدرت فوق العاده است.

14. Gill had an extraordinary, incandescent personality.
[ترجمه گوگل]گیل شخصیتی خارق العاده و درخشان داشت
[ترجمه ترگمان]گیل فرد فوق العاده و رشته ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The group suffered an extraordinary series of minor mishaps.
[ترجمه گوگل]این گروه متحمل یک سلسله بدبختی های جزئی شد
[ترجمه ترگمان]این گروه از یک سری حوادث ناگوار کوچک رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He listened in disbelief to this extraordinary story.
[ترجمه گوگل]او با ناباوری به این داستان خارق العاده گوش داد
[ترجمه ترگمان]او با ناباوری به این داستان فوق العاده گوش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. It took an extraordinary amount of work.
[ترجمه گوگل]کار فوق العاده ای می طلبید
[ترجمه ترگمان]کار خارق العاده ای انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The president took the extraordinary step of apologizing publicly for his behaviour!
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در اقدامی خارق العاده از رفتار خود عذرخواهی کرد!
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور این اقدام فوق العاده را برای معذرت خواهی در ملا عام برای رفتار خود انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The difference between ordinary and extraordinary is that little extra.
[ترجمه گوگل]تفاوت بین معمولی و خارق‌العاده همین مقدار کمی است
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین معمولی و غیر عادی این است که کمی بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. We've made extraordinary progress as a society in that regard.
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یک جامعه در این زمینه پیشرفت فوق العاده ای داشته ایم
[ترجمه ترگمان]ما پیشرفت فوق العاده ای به عنوان یک جامعه در این زمینه انجام داده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غیر عادی (صفت)
abnormal, unusual, uncommon, eccentric, extraordinary, abnormous, utter, strange, odd, anomalous, irregular, unco, unwonted

خیلی خوب (صفت)
extraordinary, admirable, very good, all right, corking, striking, remarkable

شگفت اور (صفت)
extraordinary, wonderful, exclamatory, fabulous

فوق العاده (صفت)
extraordinary, important, phenomenal, precious, terrific, supernatural, singular, inestimable, rewardable

خارق العاده (صفت)
unusual, extraordinary, fantastic, weird, supernatural, singular, fantastical, hyperphysical, unco, thaumaturgic

تخصصی

[نساجی] فوق العاده

انگلیسی به انگلیسی

• out of the ordinary, unusual
if you describe someone or something as extraordinary, you mean that they have some special or extreme qualities.
you can also say that something is extraordinary when it is unusual or surprising.
an extraordinary meeting is arranged specially to deal with a particular problem.

پیشنهاد کاربران

خیلی غیر معمول, یا خیلی بهتر از حالت معمول ( فوق العاده )
فراهنجار
آدم خاص و مهم
فوق العاده
مثال: Her talent for painting is truly extraordinary.
استعداد او برای نقاشی واقعاً فوق العاده است.
فراتر از انتظار
خارق العاده
از نظر عملکرد بیش از حد تصور و معول
اضافه بر سازمان
extraordinary = wonderful = amazing = phenomenal = incredible
Special and unusual
( اندازه، مقدار یا درجه ) بزرگ، عظیم الجثه، زیاد
غیر عادی
غیر معمول
نا معمول
غیر عادی
بیش از اندازه
فوق العاده
خارج ازمعمول - فرامعمولی
غیرمعمول
Out standing
فوق العاده
Teacher of language teaches fantastically
معلم زبان، فوق العاده تدریس می کند
عمده
خارق العاده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس