extraditable


(در مورد استرداد مجرمین) استرداد پذیر، بازدادنی، بازگرفتنی، تسلیم کردنی، ایجاب کننده تسلیم گناهکاربدولت متبوع خودش

جمله های نمونه

1. Possession of explosives is an extraditable offence.
[ترجمه گوگل]داشتن مواد منفجره یک جرم قابل استرداد است
[ترجمه ترگمان]تصرف مواد منفجره یک جرم extraditable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. States Parties undertake to include those crimes as extraditable offences in every future extradition treaty to be concluded between them.
[ترجمه گوگل]کشورهای عضو متعهد می شوند که این جنایات را به عنوان جرایم قابل استرداد در هر معاهده استرداد آتی که بین آنها منعقد می شود، لحاظ کنند
[ترجمه ترگمان]کشورهای طرف کنوانسیون متقبل می شوند که جرایمی مانند جرائم سازمان یافته در هر معاهده بازگرداندن مجرمین را که بین آن ها منعقد خواهد شد، در بر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Possession, not just use, of firearms and explosives will be extraditable offences.
[ترجمه گوگل]نگهداری، نه فقط استفاده از سلاح گرم و مواد منفجره، جرایم قابل استرداد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]مالکیت، نه فقط استفاده، سلاح گرم و مواد منفجره مورد تجاوز قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. States Parties undertake to include the offence of enforced disappearance as an extraditable offence in any extradition treaty subsequently to be concluded between them.
[ترجمه گوگل]کشورهای عضو متعهد می شوند که جرم ناپدید شدن اجباری را به عنوان یک جرم قابل استرداد در هر معاهده استرداد که متعاقباً بین آنها منعقد می شود، لحاظ کنند
[ترجمه ترگمان]کشورهای طرف کنوانسیون متقبل می شوند که جرم ناپدید شدن اجباری را به عنوان یک جرم extraditable در هر معاهده ای که متعاقبا بین آن ها منعقد خواهد شد، در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. States Parties which do not make extradition conditional on the existence of a treaty shall recognize the offence of enforced disappearance as an extraditable offence between themselves.
[ترجمه گوگل]کشورهای عضوی که استرداد را مشروط به وجود معاهده نمی‌دانند، جرم ناپدید شدن اجباری را به عنوان یک جرم قابل استرداد بین خود به رسمیت می‌شناسند
[ترجمه ترگمان]کشورهای طرف کنوانسیون که استرداد مجرمین را مشروط به وجود یک معاهده نمی کنند، جرم ناپدید شدن اجباری را به عنوان یک جرم extraditable بین خود به رسمیت می شناسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• able to be extradited, able to be handed over to another nation or judicial authority (i.e. a fugitive, criminal, etc.)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : extradite
✅️ اسم ( noun ) : extradition
✅️ صفت ( adjective ) : extraditable
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس