extra time

جمله های نمونه

1. Cambridge won 2-0 after extra time.
[ترجمه گوگل]کمبریج بعد از وقت اضافه 2-0 پیروز شد
[ترجمه ترگمان]کمبریج بعد از گذشت زمان ۲ بر ۰ پیروز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Can I have extra time to finish my work?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم زمان اضافی برای اتمام کارم داشته باشم؟
[ترجمه ترگمان]میتونم وقت بیشتری داشته باشم که کارم رو تموم کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The semi-final finished goalless after extra time.
[ترجمه گوگل]نیمه نهایی بعد از وقت اضافه بدون گل به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]نیمه ن هایی پس از گذشت بیشتر به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Allow extra time for your journey.
[ترجمه گوگل]زمان بیشتری را برای سفر خود در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]بگذارید برای سفر وقت اضافه داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beckham scored in extra time.
[ترجمه گوگل]بکهام در وقت اضافه گلزنی کرد
[ترجمه ترگمان]بکهام در وقت اضافه بازی را به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police warned motorists to allow extra time to get to work.
[ترجمه گوگل]پلیس به رانندگان هشدار داد که زمان بیشتری برای رسیدن به محل کار خود در نظر بگیرند
[ترجمه ترگمان]پلیس به رانندگان هشدار داد که وقت اضافی برای کار کردن داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Plainly, a great deal of extra time will be needed for the security checks.
[ترجمه گوگل]واضح است که زمان زیادی برای بررسی های امنیتی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]به طور واضح، مقدار زیادی از زمان اضافی برای چک های امنیتی مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They won by a single goal after extra time.
[ترجمه گوگل]آنها بعد از وقت اضافه با یک گل پیروز شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از وقت اضافی تنها یک هدف را به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The match went into extra time .
[ترجمه گوگل]مسابقه به وقت اضافه رفت
[ترجمه ترگمان]مسابقه به زمان بیشتری رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You could with profit spend some extra time studying the text.
[ترجمه گوگل]شما می توانید با سود، زمان بیشتری را صرف مطالعه متن کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با سود خود کمی زمان اضافی را صرف مطالعه متن کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I need some extra time to finish.
[ترجمه گوگل]برای تمام کردن به زمان بیشتری نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]من به زمان بیشتری نیاز دارم تا حرفم رو تموم کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Charges for extra time quickly raise the monthly bill.
[ترجمه گوگل]هزینه های زمان اضافی به سرعت صورتحساب ماهانه را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]هزینه های زمان اضافی به سرعت قبض ماهانه را بالا می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The game went into extra time with Hereford eventually winning four three on penalties.
[ترجمه گوگل]بازی به وقت اضافه رفت و در نهایت هرفورد در ضربات پنالتی چهار سه پیروز شد
[ترجمه ترگمان]بازی به وقت اضافه شد و Hereford در نهایت چهار ضربه پنالتی را برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The extra time has been especially helpful to the Cowboys because the Steelers do some different things.
[ترجمه گوگل]زمان اضافی مخصوصا برای کابوی ها مفید بوده است، زیرا فولادی ها کارهای متفاوتی انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]زمان اضافی به ویژه برای the (Cowboys)مفید بوده است، زیرا استیلرز کاره ای متفاوتی انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Childless couples may use their extra time for leisure and their extra money for consumption rather than for investment.
[ترجمه گوگل]زوج های بدون فرزند ممکن است از زمان اضافی خود برای اوقات فراغت و پول اضافی خود را برای مصرف استفاده کنند تا سرمایه گذاری
[ترجمه ترگمان]زوج های متاهل ممکن است از وقت اضافی خود برای فراغت و هزینه اضافی شان به جای سرمایه گذاری استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• overtime (in sports games), additional time

پیشنهاد کاربران

extra time ( ورزش )
واژه مصوب: وقت اضافه
تعریف: وقتی که در صورت تساوی، در پایان وقت قانونی بازی یا مسابقه در نظر گرفته می شود تا برندۀ بازی مشخص شود
وقت اضافه

بپرس