extirpate

/ˈɛkstərˌpeɪt//ˈɛkstɜːpeɪt/

معنی: از بین بردن، ریشه کن کردن، بکلی نابود کردن، ازبن کندن
معانی دیگر: از ریشه درآوردن، از بیخ کندن، نابود کردن، برانداختن، نیست کردن، منسوخ کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: extirpates, extirpating, extirpated
مشتقات: extirpative (adj.), extirpation (n.), extirpator (n.)
(1) تعریف: to get rid of completely, as if by pulling up the roots; root out.
مشابه: efface, eradicate

- The agency is committed to extirpating terrorism cell by cell, down to the last man.
[ترجمه گوگل] آژانس متعهد است که سلول به سلول تروریسم را تا آخرین انسان نابود کند
[ترجمه ترگمان] این نهاد متعهد به extirpating سلول تروریستی از طریق سلول تا آخرین نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Efforts to extirpate the disease have not been completely successful.
[ترجمه گوگل] تلاش ها برای از بین بردن این بیماری به طور کامل موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه ترگمان] تلاش ها برای زنده کردن این بیماری به طور کامل موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to destroy completely; exterminate.
مشابه: abolish, blot out, efface, eradicate, exterminate

- This particular species of snake was extirpated on the mainland.
[ترجمه گوگل] این گونه خاص از مار در سرزمین اصلی منقرض شد
[ترجمه ترگمان] این گونه خاص مار در سرزمین اصلی extirpated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to remove surgically.

- The surgeons extirpated the tumor.
[ترجمه گوگل] جراحان تومور را از بین بردند
[ترجمه ترگمان] جراح ها تومور رو باز می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an ignorance which even religion has not been able to extirpate
جهالتی که حتی مذهب هم نتوانسته است آن را ریشه کن کند

2. The police arrested dealers in an attempt to extirpate drug aBuse.
[ترجمه گوگل]پلیس در تلاش برای از بین بردن مصرف مواد مخدر، فروشندگان را دستگیر کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس فروشندگان را در تلاش برای از بین بردن مواد مخدر دستگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Local rulers were too weak to extirpate them.
[ترجمه گوگل]حاکمان محلی ضعیف تر از آن بودند که آنها را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]حاکمان محلی آنقدر ضعیف بودند که آن ها را از بین ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. and to extirpate their wives depends on God.
[ترجمه گوگل]و از بین بردن همسرانشان به خدا بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]و از آنجا بردن wives به خدا بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To extirpate weeds is not only to destroy their visible parts but also to pull them out by the roots.
[ترجمه گوگل]از بین بردن علف های هرز نه تنها به معنای از بین بردن قسمت های قابل مشاهده آنهاست، بلکه به معنای بیرون کشیدن آنها از طریق ریشه است
[ترجمه ترگمان]از بین بردن علف های هرز نه تنها از بین بردن قسمت های قابل رویت آن ها، بلکه برای بیرون کشیدن آن ها از ریشه گیاهان نیز استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nor did it ever completely disappear, despite repeated attempts to extirpate it.
[ترجمه گوگل]با وجود تلاش های مکرر برای از بین بردن آن، هرگز به طور کامل ناپدید نشد
[ترجمه ترگمان]با وجود تلاش مکرر برای از بین بردن آن، هیچ وقت به طور کامل ناپدید نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To explore the role of radioheating hemostasia after tonsil extirpate.
[ترجمه گوگل]بررسی نقش هموستازی گرمایشی رادیویی پس از برداشتن لوزه
[ترجمه ترگمان]برای بررسی نقش of hemostasia بعد از extirpate tonsil
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective: To explore the role of radioheating hemostasia after tonsil extirpate.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی نقش هموستازی گرمایشی رادیویی پس از تخلیه لوزه ها
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی نقش of hemostasia بعد از extirpate tonsil
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In at least one instance, a researcher predicts that global warming will extirpate one species from an entire region within 15 years.
[ترجمه گوگل]حداقل در یک مورد، یک محقق پیش‌بینی می‌کند که گرمایش زمین طی 15 سال یک گونه را از کل منطقه منقرض خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]حداقل یک نمونه، یک محقق پیش بینی می کند که گرم شدن جهانی هوای کره زمین یک گونه از کل منطقه را ظرف ۱۵ سال از بین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This change is remarkable, in light of extensive government efforts during that same time-period to extirpate veneration of Marian images, and to direct Christian worship to the written word.
[ترجمه گوگل]این تغییر در پرتو تلاش های گسترده دولت در همان دوره زمانی برای از بین بردن احترام به تصاویر ماریان و هدایت عبادت مسیحی به کلام مکتوب قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]این تغییر قابل توجه است، با توجه به تلاش های گسترده دولتی در طول مدت مشابه، از بین بردن احترام به تصاویر ماریان و پرستش صحیح مسیحیت به کلمه نوشته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از بین بردن (فعل)
destroy, spoil, annihilate, eradicate, put down, swoop, wash out, liquidate, liquidize, depredate, extirpate

ریشه کن کردن (فعل)
root, eradicate, root out, uproot, root up, extirpate

بکلی نابود کردن (فعل)
exterminate, extirpate

از بن کندن (فعل)
extirpate

انگلیسی به انگلیسی

• destroy, eradicate; uproot

پیشنهاد کاربران

بپرس