فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: extirpates, extirpating, extirpated
مشتقات: extirpative (adj.), extirpation (n.), extirpator (n.)
حالات: extirpates, extirpating, extirpated
مشتقات: extirpative (adj.), extirpation (n.), extirpator (n.)
• (1) تعریف: to get rid of completely, as if by pulling up the roots; root out.
• مشابه: efface, eradicate
• مشابه: efface, eradicate
- The agency is committed to extirpating terrorism cell by cell, down to the last man.
[ترجمه گوگل] آژانس متعهد است که سلول به سلول تروریسم را تا آخرین انسان نابود کند
[ترجمه ترگمان] این نهاد متعهد به extirpating سلول تروریستی از طریق سلول تا آخرین نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این نهاد متعهد به extirpating سلول تروریستی از طریق سلول تا آخرین نفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Efforts to extirpate the disease have not been completely successful.
[ترجمه گوگل] تلاش ها برای از بین بردن این بیماری به طور کامل موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه ترگمان] تلاش ها برای زنده کردن این بیماری به طور کامل موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تلاش ها برای زنده کردن این بیماری به طور کامل موفقیت آمیز نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to destroy completely; exterminate.
• مشابه: abolish, blot out, efface, eradicate, exterminate
• مشابه: abolish, blot out, efface, eradicate, exterminate
- This particular species of snake was extirpated on the mainland.
[ترجمه گوگل] این گونه خاص از مار در سرزمین اصلی منقرض شد
[ترجمه ترگمان] این گونه خاص مار در سرزمین اصلی extirpated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این گونه خاص مار در سرزمین اصلی extirpated بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: to remove surgically.
- The surgeons extirpated the tumor.
[ترجمه گوگل] جراحان تومور را از بین بردند
[ترجمه ترگمان] جراح ها تومور رو باز می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] جراح ها تومور رو باز می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید