extern


معنی: کمک پزشک روزانه، خارجی، بیرونی، ظاهری، واقع در خارج
معانی دیگر: (به ویژه پزشکی - انترنی که تمام وقت در بیمارستان کار نمی کند) بالین ورز پاره وقت

جمله های نمونه

1. VLA cannot have static or extern storage class.
[ترجمه گوگل]VLA نمی تواند کلاس ذخیره سازی استاتیک یا خارجی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]vla نمی توانند کلاس ذخیره استاتیک یا extern داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This washing machine can auto wash the lateral extern surface.
[ترجمه گوگل]این ماشین لباسشویی قابلیت شستشوی خودکار سطح خارجی جانبی را دارد
[ترجمه ترگمان]این ماشین لباس شویی به طور خودکار می تواند سطح extern جانبی را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Although ival is declared extern, it has an initializer, which means this statement is a definition.
[ترجمه گوگل]اگرچه ival خارجی اعلام شده است، اما دارای یک مقدار اولیه است، به این معنی که این عبارت یک تعریف است
[ترجمه ترگمان]اگرچه ival به عنوان extern اعلام می شود، اما دارای یک initializer است، که به این معنی است که این عبارت تعریفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The relationship between velocity and extern load for the two cooperative behaviors are calculated based on the energy conservation.
[ترجمه گوگل]رابطه بین سرعت و بار خارجی برای دو رفتار مشارکتی بر اساس بقای انرژی محاسبه می‌شود
[ترجمه ترگمان]رابطه بین سرعت و بار extern برای دو رفتار تعاونی براساس حفاظت از انرژی محاسبه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The clip and bracket of the extern flash must be taken down.
[ترجمه گوگل]گیره و براکت فلاش اکسترن باید برداشته شود
[ترجمه ترگمان]گیره و پایه فلاش extern باید گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Applying the extern feedback control method, we design two different control laws, and add the input control signals to the first and the third equations respectively.
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش کنترل بازخورد خارجی، دو قانون کنترل متفاوت طراحی می‌کنیم و سیگنال‌های کنترل ورودی را به ترتیب به معادلات اول و سوم اضافه می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش کنترل فیدبک extern، دو قانون کنترل مختلف را طراحی و سیگنال های کنترل ورودی را به ترتیب به معادلات اول و سوم اضافه می نماییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Indexer modifiers like new, virtual, extern etc. are available as stereotype properties.
[ترجمه گوگل]اصلاح کننده های شاخص مانند جدید، مجازی، خارجی و غیره به عنوان ویژگی های کلیشه ای در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]modifiers indexer مانند new جدید، مجازی، extern و غیره به عنوان خواص کلیشه ای موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For example, abstract, virtual, extern, override, and other modifiers are available in the stereotype properties.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اصلاح کننده های انتزاعی، مجازی، خارجی، لغو و سایر اصلاح کننده ها در ویژگی های کلیشه ای موجود هستند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، abstract مجازی، مجازی، extern، برتری، و دیگر modifiers در ویژگی های کلیشه ای موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is declared in errno. h as "extern int errno;".
[ترجمه گوگل]این در errno اعلام شده است h به عنوان "extern int errno;"
[ترجمه ترگمان]این در errno اعلام می شود H به عنوان \"extern int errno\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, abstract, virtual, extern, and override are available in the stereotype properties.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، انتزاعی، مجازی، خارجی و لغو در ویژگی های کلیشه ای موجود هستند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، مجازی، مجازی، extern و برتری در ویژگی های کلیشه ای موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. PBX has played an important role in telecommunication network. It is ideal equipment to extern telecommunication system and terminals.
[ترجمه گوگل]سانترال نقش مهمی در شبکه مخابراتی داشته است این تجهیزات ایده آل برای سیستم های مخابراتی و پایانه های خارجی است
[ترجمه ترگمان]PBX نقش مهمی در شبکه مخابرات ایفا کرده است این یک تجهیزات ایده آل برای extern سیستم مخابراتی و ترمینال ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No matter where you declare a variable or function, the extern keyword allows other files to use it without knowing where it was defined.
[ترجمه گوگل]مهم نیست که در کجا یک متغیر یا تابع را اعلام می کنید، کلمه کلیدی خارجی به فایل های دیگر اجازه می دهد تا از آن استفاده کنند بدون اینکه بدانند کجا تعریف شده است
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که شما یک متغیر یا تابع را اعلام کنید، کلید واژه extern به فایل های دیگر اجازه می دهد تا از آن استفاده کنند بدون اینکه بداند کجا تعریف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And then, the method of image collection by means of an extern trigger is proposed.
[ترجمه گوگل]و سپس روش جمع آوری تصویر با استفاده از یک ماشه خارجی پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]و سپس روش جمع آوری تصویر با استفاده از یک ماشه extern پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You need to apply the stereotype only if you want to set the modifiers, such as new, override, extern, virtual, protected internal, and unsafe.
[ترجمه گوگل]فقط در صورتی باید کلیشه را اعمال کنید که می‌خواهید اصلاح‌کننده‌ها را تنظیم کنید، مانند جدید، لغو، خارجی، مجازی، داخلی محافظت شده و ناامن
[ترجمه ترگمان]شما باید این کلیشه را تنها در صورتی اعمال کنید که می خواهید the را تنظیم کنید، مانند new، override، extern، مجازی، محافظت شده، و ناامن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کمک پزشک روزانه (اسم)
extern

خارجی (صفت)
alien, out, outside, foreign, strange, exotic, oversea, external, outer, exterior, peripheral, extrinsic, extern, extraneous

بیرونی (صفت)
over, o'er, out, outdoor, foreign, external, outer, outward, exterior, cortical, extrinsic, extern, extrinsical

ظاهری (صفت)
outside, specious, seeming, showy, external, outward, exterior, superficial, extern, skin-deep

واقع در خارج (صفت)
extern

تخصصی

[زمین شناسی] بیرونی، خارجی

انگلیسی به انگلیسی

• person connected with an institution but not residing in it

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : externalize
✅️ اسم ( noun ) : externality / externalization / externals / extern
✅️ صفت ( adjective ) : external
✅️ قید ( adverb ) : externally
هو
به دانشجوی سال ما قبل آخر پزشکی گفته میشود یعنی یک سال پایینتر از انترن که سال هفتم یا اخر پزشکی میباشد و اکسترن مجاز به ماندن در بیمارستان به عنوان کشیک شب نیست
ولی دانشجوی انترن به فتح الف که لغت فرانسوی میباشد یا اینترن که معادل انگلیسی ان هست موظف به کشیک بودن در بیمارستان بر اساس برنامه کاری میباشد.
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس