صفت ( adjective )
مشتقات: extensively (adv.), extensiveness (n.)
مشتقات: extensively (adv.), extensiveness (n.)
• (1) تعریف: having great reach or extension.
• مترادف: extended, far-reaching, sweeping, wide, widespread
• مشابه: broad, expansive, far-flung
• مترادف: extended, far-reaching, sweeping, wide, widespread
• مشابه: broad, expansive, far-flung
- Chile has an extensive border with Argentina.
[ترجمه kiarash ka] شیلی دارای مرز مشترک گسترده ای با ارژانتین است|
[ترجمه Setayesh shh] شیلی دارای مرز گسترده ای با آرژانتین است|
[ترجمه گوه] شیلی مرز بلند و گسترده و وسیعی با ارژانتین دارد|
[ترجمه امیر] شیلی دارای مرز گسترده و بزرگ ( وسیعی ) با آرژانتین است|
[ترجمه گوگل] شیلی مرز وسیعی با آرژانتین دارد[ترجمه ترگمان] شیلی مرز گسترده ای با آرژانتین دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Britain had extensive influence over the entire Indian subcontinent.
[ترجمه گوگل] بریتانیا نفوذ گسترده ای بر کل شبه قاره هند داشت
[ترجمه ترگمان] بریتانیا نفوذ گسترده ای بر سراسر شبه قاره هند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بریتانیا نفوذ گسترده ای بر سراسر شبه قاره هند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The professor's knowledge of her subject is remarkably extensive.
[ترجمه گوگل] دانش استاد در مورد موضوع خود بسیار گسترده است
[ترجمه ترگمان] دانش استاد درباره این موضوع بسیار وسیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانش استاد درباره این موضوع بسیار وسیع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: very large in quantity or size.
• مترادف: immense, vast
• مشابه: capacious, considerable, copious, great, large, substantial
• مترادف: immense, vast
• مشابه: capacious, considerable, copious, great, large, substantial
- The company has extensive property holdings in the downtown area.
[ترجمه گوگل] این شرکت دارای املاک گسترده در منطقه مرکز شهر است
[ترجمه ترگمان] این شرکت املاک وسیعی در ناحیه مرکز شهر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این شرکت املاک وسیعی در ناحیه مرکز شهر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The museum has an extensive collection of Egyptian artifacts.
[ترجمه گوگل] این موزه دارای مجموعه گسترده ای از مصنوعات مصری است
[ترجمه ترگمان] موزه مجموعه وسیعی از مصنوعات مصری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] موزه مجموعه وسیعی از مصنوعات مصری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: thorough or full.
• مترادف: comprehensive, exhaustive, thoroughgoing
• مشابه: complete, full, global, inclusive, thorough, vast
• مترادف: comprehensive, exhaustive, thoroughgoing
• مشابه: complete, full, global, inclusive, thorough, vast
- These claims are based on extensive research into the safety and efficacy of the drug.
[ترجمه گوگل] این ادعاها بر اساس تحقیقات گسترده در مورد ایمنی و اثربخشی دارو است
[ترجمه ترگمان] این ادعاها براساس تحقیقات گسترده در زمینه ایمنی و اثربخشی مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این ادعاها براساس تحقیقات گسترده در زمینه ایمنی و اثربخشی مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید