گسترش پیدا کردن تا… یا رسیدنِ اثر یه چیز به یه نقطهٔ بیشتر از حد معمول. وقتی میگیم چیزی extend to یه بخش دیگه، یعنی دامنه اش فقط همون جای اولیه نیست و داره به جاهای جدید هم سرایت میکنه.
🔹 مثال: حمله فقط روی یک سرور نبود؛ تأثیرش extend to بخش های دیگهٔ شبکه هم شد.
... [مشاهده متن کامل]
🔸 نکتهٔ چالشی: خیلی ها extend to رو مثل include استفاده میکنن، درحالی که فرق داره. include یعنی داخلشه، ولی extend to یعنی از یه محدوده شروع شده و حالا کشیده شده به یه جای دیگه. این تفاوت ظریفه، ولی بی توجهی بهش معنی رو نصفه نیمه میکنه.
🔹 مثال: حمله فقط روی یک سرور نبود؛ تأثیرش extend to بخش های دیگهٔ شبکه هم شد.
... [مشاهده متن کامل]
🔸 نکتهٔ چالشی: خیلی ها extend to رو مثل include استفاده میکنن، درحالی که فرق داره. include یعنی داخلشه، ولی extend to یعنی از یه محدوده شروع شده و حالا کشیده شده به یه جای دیگه. این تفاوت ظریفه، ولی بی توجهی بهش معنی رو نصفه نیمه میکنه.
کاربرد داشتن
بسط دادن به، گسترش یافتن به، رسیدن/رساندن به، تعمیم دادن/یافتن به، ادامه یافتن به/تا
امتداد یافته است به. . .