expressionism

/ɪkˈspreʃənɪzəm//ɪkˈspreʃənɪzəm/

(به ویژه در ادبیات و تئاتر و هنر) اکسپرسیونیسم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: expressionistic (adj.), expressionistically (adv.), expressionist (n.)
• : تعریف: a movement in the arts of the late nineteenth and early twentieth centuries that emphasized the artist's subjective experience or perceptions, expressed through symbolic and often distorted or unconventional treatment of material.

جمله های نمونه

1. Leftists, right-wingers, and Dadaists all attacked spiritual expressionism in 191 focusing much of their anger on the Bauhaus.
[ترجمه گوگل]چپ‌ها، راست‌گراها و دادائیست‌ها همگی در سال 191 به اکسپرسیونیسم معنوی حمله کردند و بیشتر خشم خود را بر باهاوس متمرکز کردند
[ترجمه ترگمان]افراد جناح راست، جناح راست و Dadaists همگی به expressionism روحانی در ۱۹۱ دور از خشم خود بر the حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Abstract expressionism is commonly identified as the pinnacle of modernism.
[ترجمه گوگل]اکسپرسیونیسم انتزاعی معمولاً به عنوان اوج مدرنیسم شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]اکسپرسیونیسم انتزاعی معمولا به عنوان نقطه اوج مدرنیسم شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The cult of abstract expressionism ricocheted around the world.
[ترجمه گوگل]فرقه اکسپرسیونیسم انتزاعی در سرتاسر جهان گسترش یافت
[ترجمه ترگمان]اکسپرسیونیسم انتزاعی در سرتاسر دنیا ricocheted کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dominance of abstract expressionism has been buttressed by an impressive degree of partisanship and an illusion of consensus.
[ترجمه گوگل]تسلط اکسپرسیونیسم انتزاعی با درجه قابل توجهی از جانبداری و توهم اجماع تقویت شده است
[ترجمه ترگمان]نفوذ اکسپرسیونیسم انتزاعی توسط یک درجه شدت of و یک توهم اجماع، مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Chaim Soutine s Expressionism can partly be explained by his determination to react against it.
[ترجمه گوگل]اکسپرسیونیسم Chaim Soutine را می توان تا حدی با عزم او برای واکنش در برابر آن توضیح داد
[ترجمه ترگمان]تجلی گرایی Chaim Soutine می تواند تا حدودی با اراده خود برای واکنش به آن توضیح داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Expressionism was at one time considered a degenerate form of art.
[ترجمه گوگل]اکسپرسیونیسم زمانی نوعی هنر منحط به حساب می آمد
[ترجمه ترگمان]تجلی گرایی در یک زمان به صورت شکلی منحط از هنر تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Expressionism is art that shows emotions and ideas through non - representational - forms non - representational forms.
[ترجمه گوگل]اکسپرسیونیسم هنری است که عواطف و ایده ها را از طریق فرم های غیر بازنمودی به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]تجلی گرایی هنری است که احساسات و ایده های خود را از طریق اشکال non و non نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Alberto Giacometti is a painting master of Figurative Expressionism in contemporary France. His words "Painting is just a way of seeing" is representative.
[ترجمه گوگل]آلبرتو جاکومتی استاد نقاشی اکسپرسیونیسم فیگوراتیو در فرانسه معاصر است سخن او "نقاشی فقط یک راه دیدن است" نماینده است
[ترجمه ترگمان]آلبرتو Giacometti (آلبرتو Giacometti)استاد نقاشی تجلی گرایی Figurative در فرانسه معاصر است سخنان او \"نقاشی تنها شیوه دیدن\" نماینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The new - vernacular literature expressionism is the key point of paper.
[ترجمه گوگل]اکسپرسیونیسم ادبیات بومی جدید نکته کلیدی مقاله است
[ترجمه ترگمان]The ادبیات زبان بومی، نقطه کلیدی این مقاله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The author also analyses the similarities of expressionism and symbolism from the two works.
[ترجمه گوگل]نویسنده همچنین شباهت های اکسپرسیونیسم و ​​نمادگرایی را از این دو اثر تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]نویسنده همچنین شباهت های اکسپرسیونیسم و نمادگرایی دو اثر را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, Rauschenberg's act is important in establishing the necessity of acknowledging the importance of usurping the claims of abstract expressionism.
[ترجمه گوگل]با این حال، عمل راوشنبرگ در تثبیت ضرورت تصدیق اهمیت غصب ادعاهای اکسپرسیونیسم انتزاعی مهم است
[ترجمه ترگمان]با این حال، اقدام Rauschenberg در ایجاد ضرورت تصدیق اهمیت غاصب بودن ادعای اکسپرسیونیسم انتزاعی اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The titles of these essays indicate that the terms in which historians were writing about abstract expressionism had refocused art history.
[ترجمه گوگل]عناوین این مقالات نشان می دهد که اصطلاحاتی که مورخان در مورد اکسپرسیونیسم انتزاعی می نوشتند، تاریخ هنر را دوباره متمرکز کرده بود
[ترجمه ترگمان]عناوین این مقالات حاکی از آن بود که terms که در آن مورخان در مورد اکسپرسیونیسم انتزاعی به نگارش درآمده بودند تاریخ هنر را تنظیم کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the context of post-war uncertainty it is relatively easy to relate existentialism to abstract expressionism.
[ترجمه گوگل]در زمینه عدم قطعیت پس از جنگ، ارتباط اگزیستانسیالیسم با اکسپرسیونیسم انتزاعی نسبتاً آسان است
[ترجمه ترگمان]در زمینه عدم قطعیت پس از جنگ، مرتبط بودن اگزیستانسیالیسم به اکسپرسیونیسم انتزاعی نسبتا آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Impressionism begat post-impressionism, which begat cubism, which sired futurism, expressionism and all manner of errant abstractions.
[ترجمه گوگل]امپرسیونیسم، پست امپرسیونیسم را آغاز کرد، که کوبیسم را به وجود آورد، آینده‌گرایی، اکسپرسیونیسم و ​​انواع انتزاعات نادرست را به وجود آورد
[ترجمه ترگمان]Impressionism، post و impressionism وجود دارد که cubism را به وجود می آورد که sired، expressionism و همه نوع of را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] بیان - سرعت و باز و بسته شدن دیافراگم / مقدار زمان تابش نور به فی

انگلیسی به انگلیسی

• 20th century art movement stressing the expression of subjective experience rather than a literal representation of reality
expressionism is a style of art, literature, and music, which uses symbolism and exaggeration in order to represent emotions as opposed to physical reality.

پیشنهاد کاربران

نقشینهءنوین. نقشینهء کَندِشی ( انتزاعی ) .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : express
✅️ اسم ( noun ) : expression / expressiveness / expressionism / expressionist
✅️ صفت ( adjective ) : expressive / expressionist / expressionless
✅️ قید ( adverb ) : expressively / expressly
مبالغه
expressionism ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: هیجان‏نمایی
تعریف: شیوه‏ای نوین از بیان تجسمی که هنرمند برای القای هیجانات شدید خود از رنگ های تند و اشکال معوج و خطوط زمخت بهره گیرد
نام مکتب هنری که در آن احساسات درونی مانند ترس یا علاقه و غیره نشان داده میشود.
برون ریزگرایی
نمودگرایی ، نمودارگری
حالت گرایی ، تجلی گرایی
آب و تاب نمایی
هیجان گرایی/نمایی

بپرس