expostulation


معنی: عتاب، طعنه
معانی دیگر: سرزنش

جمله های نمونه

1. My expostulation had no effect.
[ترجمه گوگل]تحریف من هیچ تاثیری نداشت
[ترجمه ترگمان]عتاب من تاثیری نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The emperor advocated the expostulation about calamities and reanimate officeholders to point out the officials faults used for reference for the frequency of natural disasters in Yuan Dynasty.
[ترجمه گوگل]امپراتور از افشاگری در مورد مصیبت ها و احیای صاحبان منصب حمایت کرد تا به اشتباهات مقامات اشاره کند که به عنوان مرجع برای فراوانی بلایای طبیعی در سلسله یوان استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]امپراطور از لعن و نفرین شدگان در مورد بلایا دفاع کرد و به مقامات این کشور دستور داد تا اشتباه ات مقامات مورد استفاده برای ارجاع به فراوانی بلایای طبیعی در سلسله یوآن را به پایان برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In composition, they imitate the "Expostulation" tradition of the author of "The Book of Songs" and express satire in poetry.
[ترجمه گوگل]در آهنگسازی از سنت «تبیین» نویسنده «دفتر ترانه» تقلید می کنند و طنز را در شعر بیان می کنند
[ترجمه ترگمان]در ترکیب، از سنت Expostulation نویسنده کتاب \"کتاب ترانه\" تقلید می کنند و هجو را در شعر بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the third part, I analyze the contents and characteristics of "Expostulation".
[ترجمه گوگل]در قسمت سوم به تحلیل مطالب و ویژگی های «تشریح» می پردازم
[ترجمه ترگمان]در بخش سوم، محتوا و ویژگی های \"Expostulation\" را تجزیه و تحلیل می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My expostulation ( s ) had no effect.
[ترجمه گوگل]تبرئه (های) من هیچ تأثیری نداشت
[ترجمه ترگمان]این expostulation (ها)من تاثیری نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The theory of "the expostulation of eulogizing and satirizing" have a great effect upon the the subsequent practice of writing poetry and the poetic criticism.
[ترجمه گوگل]نظریه «تبلیغ مداحی و هجو» تأثیر بسزایی بر رویه بعدی شعر سرایی و نقد شاعرانه دارد
[ترجمه ترگمان]نظریه \"the و هجو\"، اثر زیادی بر تمرین بعدی سرودن شعر و نقد شاعرانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Expostulation is a very important old-line tradition of Chinese poetry.
[ترجمه گوگل]تشریح یک سنت قدیمی و مهم شعر چینی است
[ترجمه ترگمان]Expostulation یک سنت قدیمی از شعر چینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The expostulation in Yuan Dynasty had no effect in dealing with calamities, instead, it became a tool of political hurdles.
[ترجمه گوگل]تكذيب در سلسله يوان هيچ تاثيري در برخورد با مصيبت ها نداشت، در عوض، به ابزاري براي موانع سياسي تبديل شد
[ترجمه ترگمان]خاندان یوآن چین هیچ تاثیری در مقابله با مصیبت هایی که به جای آن به ابزاری برای موانع سیاسی تبدیل شده بود نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The system of imperial expostulation, which plays a role as the mechanism of self-regulation of monarchy, is an important component of supervising system in ancient China.
[ترجمه گوگل]نظام سلطه امپراتوری که به عنوان مکانیسم خودتنظیمی سلطنت ایفا می کند، جزء مهمی از سیستم نظارتی در چین باستان است
[ترجمه ترگمان]نظام of سلطنتی، که نقش خود را به عنوان مکانیزم خود - تنظیم سلطنت ایفا می کند، جز مهمی از نظارت بر سیستم در چین باستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In his expostulation he dropped his cleaner hand ( perhaps accidentally, perhaps not ) upon the joker's heart.
[ترجمه گوگل]در اظهاراتش، دست تمیزترش را (شاید تصادفی، شاید نه) روی قلب جوکر انداخت
[ترجمه ترگمان]با این عتاب، دست cleaner را بر زمین انداخت، شاید تصادفا، شاید هم نه بر قلب جوکر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Chapter 4 sorts out the expostulation consciousness in poems and Fu written in Han dynasty.
[ترجمه گوگل]فصل 4 آگاهی افشاگری را در اشعار و فو نوشته شده در سلسله هان مرتب می کند
[ترجمه ترگمان]فصل چهار، آگاهی expostulation را در شعر و فو، که در سلسله (هان)نوشته شده بود، دسته بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I now went into an earnest expostulation with him upon the extravagant length of his report.
[ترجمه گوگل]من اکنون به دلیل طولانی بودن زیاد گزارشش با او به طور جدی توهین کردم
[ترجمه ترگمان]در این موقع من با او به یک نظر دوستانه با او سر و کار می بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are also some expostulation poems among works written by literati of Han dynasty.
[ترجمه گوگل]در میان آثار ادبای خاندان هان، اشعار تشریحی نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]برخی از اشعار expostulation در بین آثار سلسله هان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The second part interprets the "Expostulation" from two angles, the semantics and the religious study, then explains significance of researching and the desired purpose of this article.
[ترجمه گوگل]بخش دوم به تفسیر «تبلیغ» از دو جنبه معناشناسی و دین شناسی پرداخته و سپس به تبیین اهمیت تحقیق و هدف مورد نظر این مقاله می پردازد
[ترجمه ترگمان]بخش دوم تفسیر \"Expostulation\" را از دو زاویه، معناشناسی و مطالعه مذهبی تفسیر می کند و سپس اهمیت تحقیق و هدف مورد نظر این مقاله را توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عتاب (اسم)
blame, reproof, expostulation, chiding

طعنه (اسم)
invective, reproach, reproof, lash, quip, scoff, irony, jape, rebuke, twit, expostulation, sarcasm, jeer, jest, call-down, brush-off, taunt, satire, lashing

انگلیسی به انگلیسی

• protest, dispute; admonition, council

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expostulate
✅️ اسم ( noun ) : expostulation
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس