1. expository writing
نگارش توضیحی (نوشتن در بیان اندیشه یا پدیده و غیره)
2. Euripidean drama commonly has an expository prologue whose function is to outline the forthcoming action of the play.
[ترجمه گوگل]درام اوریپیدی معمولاً یک مقدمه توضیحی دارد که کارکرد آن ترسیم کنش آتی نمایشنامه است
[ترجمه ترگمان]درام Euripidean معمولا یک مقدمه ویژه دارد که وظیفه آن طرح کلیات اجرای نمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. An expository treatise or series of annotations; an exegesis.
[ترجمه گوگل]یک رساله توضیحی یا مجموعه ای از حاشیه نویسی؛ یک تفسیر
[ترجمه ترگمان]یک مقاله توضیحی یا مجموعه ای از annotations؛ یک تفسیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An insightful expository commentary, originally messages, of Genesis 1 - 11 by the well - known speaker Dr.
[ترجمه گوگل]یک تفسیر روشنگر روشنگر، در اصل پیامهایی از پیدایش 1-11 توسط سخنران مشهور دکتر
[ترجمه ترگمان]یک تفسیر توضیحی منطقی، در اصل پیام ها، سفر پیدایش ۱ - ۱۱ به وسیله سخنگوی معروف دکتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This expository dictionary is very useful.
[ترجمه گوگل]این فرهنگ لغت توضیحی بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ لغت توضیحی بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Write an expository essay explaining how to republishing fast.
[ترجمه گوگل]یک مقاله توضیحی بنویسید که نحوه بازنشر سریع را توضیح دهد
[ترجمه ترگمان]یک مقاله توضیحی بنویسید که چگونه سریع عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But his interest grew as he worked, and he began to aim at a comprehensive expository commentary on Epicurus.
[ترجمه گوگل]اما علاقه او با کارش بیشتر شد و شروع به هدف گذاری برای تفسیری جامع درباره اپیکور کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، علاقه او به همان اندازه که کار می کرد رشد کرد، و درصدد برآمد که تفسیری جامع از توضیحی درباره آثار اپیکور انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I believe it was the fact that the preaching was truly expository that hooked him.
[ترجمه گوگل]من معتقدم این واقعیت بود که موعظه واقعاً تبیین کننده بود که او را جذب کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر من این حقیقت بود که موعظه به راستی expository بود که او را قلاب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The explanatory article in encyclopaedia is a kind of expository writing.
[ترجمه گوگل]مقاله توضیحی در دایره المعارف نوعی نگارش تشریحی است
[ترجمه ترگمان]مقاله توضیحی در زمینه دایره المعارف نوعی از نوشته های توضیحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Items in the journal may be research papers notes, survey or expository articles, or research problems.
[ترجمه گوگل]موارد موجود در مجله ممکن است یادداشت های مقالات تحقیقاتی، مقالات نظرسنجی یا توضیحی یا مشکلات تحقیقاتی باشد
[ترجمه ترگمان]موارد در مجله ممکن است مقالات تحقیقاتی، بررسی، بررسی و یا مشکلات تحقیقاتی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Next, this book applies this model to writing outlines for expository articles and narrative articles.
[ترجمه گوگل]در مرحله بعد، این کتاب این مدل را برای نوشتن طرح کلی برای مقالات توضیحی و مقالات روایی به کار می گیرد
[ترجمه ترگمان]سپس این کتاب، این مدل را برای نوشتن طرح برای مقاله های توضیحی و مقالات روایی به کار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His language at such points generally seems to be explainable primarily in terms of his expository objectives.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد زبان او در چنین نقاطی عمدتاً از نظر اهداف توضیحی او قابل توضیح است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که زبان او در چنین مواردی در درجه اول مربوط به اهداف توضیحی او باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید