exposition


معنی: شرح، تفسیر، بیان، تقریر، عرضه، نمایشگاه
معانی دیگر: شرح مفصل، برون گذاشت، تفصیل، توضیح، دیماس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a detailed statement intended to explain something, esp. something difficult.
مترادف: discourse, dissertation, thesis, treatise
مشابه: analysis, commentary, essay, exegesis, explanation, interpretation, study

(2) تعریف: an act of explaining, as in a written work.
مترادف: explanation, interpretation
مشابه: annotation, clarification, description, exegesis, treatment

(3) تعریف: a public exhibition of artistic or industrial artifacts.
مترادف: display, exhibit, exhibition
مشابه: demonstration, presentation, retrospective, show

جمله های نمونه

1. the paris art exposition of 1929
نمایشگاه هنری سال 1929 در پاریس

2. this article consists of a clear exposition of jung's ideas
این مقاله شرح روشنی از نظریات یونگ را دربر دارد.

3. John gave a very exposition of the facts.
[ترجمه گوگل]جان یک توضیح بسیار از حقایق ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]جان شرحی بسیار از حقایق را شرح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It purports to be an exposition of Catholic social teaching.
[ترجمه گوگل]ظاهراً نمایشی از آموزه های اجتماعی کاتولیک است
[ترجمه ترگمان]این به نظر می رسد تفسیری از آموزه های اجتماعی کاتولیک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His pictures were shown at the Paris exposition of 187
[ترجمه گوگل]تصاویر او در نمایشگاه پاریس 187 نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]تصاویر او در نمایشگاه پاریس ۱۸۷ نفر نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fullest exposition of Coleridge's thought can be found in the States-man's Manual.
[ترجمه گوگل]کامل‌ترین شرح افکار کولریج را می‌توان در کتابچه راهنمای مرد ایالات متحده یافت
[ترجمه ترگمان]شرح کامل تفکر کولریج را می توان در دفترچه راهنمای آمریکا یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A detailed exposition and defence would require considerably more ingenuity and effort.
[ترجمه گوگل]توضیح دقیق و دفاع مستلزم نبوغ و تلاش بسیار بیشتری است
[ترجمه ترگمان]توضیح دقیق و دفاع لازم مستلزم مهارت و ابتکار بیشتری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The theology of the Exposition was anything but subtle.
[ترجمه گوگل]الهیات نمایشگاه هر چیزی جز ظریف بود
[ترجمه ترگمان]الاهیات نمایشگاه چیزی جز زیرکانه نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Much of the book was devoted to exposition of the Lutheran doctrine of justification by faith.
[ترجمه گوگل]بخش اعظم کتاب به توضیح آموزه‌های لوتری در مورد توجیه با ایمان اختصاص داشت
[ترجمه ترگمان]قسمت اعظم کتاب به شرح عقاید لوتر درباره توجیه ایمان اختصاص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Need it be emphasized that this exposition claims to be no more than schematic?
[ترجمه گوگل]آیا باید تاکید کرد که این توضیح ادعای شماتیکی بیش نیست؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید بر این نکته تاکید کرد که این نمایشگاه بیش از یک طرح کلی نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When the Exposition closed Chicago was already in the grip of a serious economic downturn.
[ترجمه گوگل]هنگامی که نمایشگاه بسته شد، شیکاگو قبلاً در چنگال یک رکود اقتصادی جدی بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نمایشگاه بین المللی شیکاگو تعطیل شد، شیکاگو در معرض رکود اقتصادی جدی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here particular qualities of soil and exposition impart a fabulous, spicy, flowery bouquet to the wines[sentence dictionary], especially the Rieslings.
[ترجمه گوگل]در اینجا ویژگی‌های خاصی از خاک و نمایش، دسته گلی افسانه‌ای، تند و گلدار را به شراب‌ها [فرهنگ جملات]، به‌ویژه ریزلینگ‌ها می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]در اینجا ویژگی های خاص خاک و بیان یک دسته گل شگفت آور، تند و پر گل برای انواع شراب [ فرهنگ لغت جمله ]، به ویژه the ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For ease of exposition, let us suppose n
[ترجمه گوگل]برای سهولت توضیح، اجازه دهید n را فرض کنیم
[ترجمه ترگمان]برای سهولت شرح، فرض کنیم که …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For a start, no prime minister's exposition of Cabinet government is consistent.
[ترجمه گوگل]برای شروع، هیچ توضیحی از نخست وزیر از دولت کابینه سازگار نیست
[ترجمه ترگمان]برای شروع، هیچ گونه شرح نخست وزیر از دولت کابینه همخوانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But after the hoopla, the exposition slumped, admissions at first numbering only fifteen or twenty thousand per day.
[ترجمه گوگل]اما پس از هجوم، نمایشگاه سقوط کرد، تعداد پذیرش در ابتدا فقط پانزده یا بیست هزار نفر در روز بود
[ترجمه ترگمان]اما بعد از the، این نمایشگاه فرو ریخت و در ابتدا فقط پانزده یا بیست هزار نفر تخمین زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شرح (اسم)
treatise, circumstance, account, story, description, explanation, exposition, statement, narrative, tale, innuendo, gloss, interpretation, presentment, relation, recitation, sketch, delineation, legend, footnote, geography

تفسیر (اسم)
explanation, exposition, gloss, comment, annotation, interpretation, commentary, exegesis, translation, paraphrase, version, rendition, rendering

بیان (اسم)
pronunciation, explanation, exposition, statement, declaration, display, quotation, remark, presentation, interpretation, mouth, presentment, averment, expression, lip, recitation, diction, wording, locution, say-so

تقریر (اسم)
development, exposition, statement, presentation

عرضه (اسم)
skill, exposition, efficiency, offer, presentation, proffer

نمایشگاه (اسم)
exposition, exhibition, fair, playhouse, showplace

تخصصی

[سینما] برخورد دراماتیک - معرفی - مقدمه چینی

انگلیسی به انگلیسی

• public exhibition, show; clarification; opening section of a fugue (music)
an exposition of an idea or theory is a detailed explanation of it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

تعمیم دادن یک تئوری
نمایشگاه
[فیلمنامه] بسترسازی
گره گشایی ( داستان )
زیاد در معرض قرار گرفتن
a clear and detailed explanation
شُسته و رُفته توضیح دادن
نمایشگاه
World's Columbian exposition building
بسط موضوع
exposition ( موسیقی )
واژه مصوب: گشایش
تعریف: 1. بخش نخست از بخش های سه‏گانۀ فرم سونات که در آن ایده‏های اصلی معرفی می‏شود|||2. بخش نخست فوگ که در طی آن نهاد و پادنهاد در بخش های مختلفِ صدایی به ترتیب ارائه می‏شود
در معرض گذاری

شرح
تفسیر
سابقه شخصیت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس