exponentially

جمله های نمونه

1. population grows exponentially while food production grows mathematically
جمعیت به طور تصاعدی (فرایازی) رشد می کند در حالی که رشد تولید خوراک به صورت حسابی است.

2. The quantity of chemical pollutants has increased exponentially.
[ترجمه گوگل]مقدار آلاینده های شیمیایی به طور تصاعدی افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]مقدار آلاینده های شیمیایی به صورت نمایی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Exponentially reproducing pornographic images are populating cyberspace.
[ترجمه گوگل]بازتولید تصاعدی تصاویر مستهجن فضای مجازی را پر کرده است
[ترجمه ترگمان]Exponentially که تصاویر مستهجن را تولید می کنند، پر کردن فضای مجازی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After 17 with their potential value exponentially raised, such schemes proliferated.
[ترجمه گوگل]پس از 17 که ارزش بالقوه آنها به طور تصاعدی افزایش یافت، چنین طرح هایی تکثیر شدند
[ترجمه ترگمان]بعد از ۱۷ با مقدار پتانسیل آن ها به صورت نمایی افزایش می یابد، چنین طرح هایی proliferated می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Basically, a strip-mining machine is a steam shovel, exponentially enlarged.
[ترجمه گوگل]اساساً یک ماشین استخراج نواری یک بیل بخار است که به طور نمایی بزرگ شده است
[ترجمه ترگمان]اساسا، دستگاه - یک بیل بخار است که به صورت نمایی توسعه می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Spike length increased exponentially with tiller height in an allometry way, and spike biomass increased linearly with tiller biomass in an isogony way in P. chinampoensis population.
[ترجمه گوگل]طول سنبله به طور تصاعدی با ارتفاع پنجه به روش آلومتری افزایش یافت و زیست توده سنبله به صورت خطی با زیست توده پنجه به صورت ایزوگونی در جمعیت P chinampoensis افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]طول اسپایک به صورت نمایی با ارتفاع tiller به روش allometry افزایش یافت و زیست توده به صورت خطی با biomass tiller به روش isogony در P افزایش یافت جمعیت chinampoensis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Meanwhile, digital computers are increasing exponentially in processing power, memory storage and communications bandwidth.
[ترجمه گوگل]در همین حال، کامپیوترهای دیجیتال به طور تصاعدی در قدرت پردازش، ذخیره سازی حافظه و پهنای باند ارتباطات در حال افزایش هستند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، کامپیوترهای دیجیتال به صورت نمایی در پردازش قدرت، ذخیره حافظه و پهنای باند ارتباطی رو به افزایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Meanwhile, disk capacities are growing exponentially, so the cost of archiving this data remains modest.
[ترجمه گوگل]در همین حال، ظرفیت دیسک به طور تصاعدی در حال افزایش است، بنابراین هزینه بایگانی این داده ها کم است
[ترجمه ترگمان]در همین حال، ظرفیت دیسک به صورت نمایی افزایش می یابد، بنابراین، هزینه بایگانی کردن این داده ها نسبتا کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mechanical energy of a damped, oscillator decreases exponentially with time.
[ترجمه گوگل]انرژی مکانیکی یک نوسانگر میرا شده با گذشت زمان به طور تصاعدی کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]انرژی مکانیکی یک نوسان ساز با گذر زمان به صورت نمایی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The indirect effects escalate exponentially as minimum reflux is approached.
[ترجمه گوگل]اثرات غیر مستقیم با نزدیک شدن به حداقل رفلاکس به صورت تصاعدی تشدید می شود
[ترجمه ترگمان]با نزدیک شدن حداقل برگشت، اثرات غیر مستقیم به صورت نمایی تشدید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Arab radicalism grew exponentially in the wake of the 1967 war.
[ترجمه گوگل]رادیکالیسم عرب در پی جنگ 1967 به طور تصاعدی رشد کرد
[ترجمه ترگمان]تندروی عرب در پی جنگ ۱۹۶۷ به صورت نمایی رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The entrainment rate should closely decrease exponentially with freeboard height.
[ترجمه گوگل]نرخ حباب باید با ارتفاع تخته آزاد به طور تصاعدی کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]نرخ پیوستگی باید به صورت نمایی با ارتفاع freeboard کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Well before a billionth of a second had elapsed the universe started to grow exponentially.
[ترجمه گوگل]خیلی قبل از گذشت یک میلیاردم ثانیه، جهان شروع به رشد تصاعدی کرد
[ترجمه ترگمان]خوب، قبل از یک billionth ثانیه، جهان به صورت نمایی رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Malthus wrote about the risks involved in the world's population increasing exponentially.
[ترجمه گوگل]مالتوس در مورد خطرات ناشی از افزایش تصاعدی جمعیت جهان نوشت
[ترجمه ترگمان]مالتوس در مورد خطرات موجود در جمعیت جهان به صورت نمایی رو به افزایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] به طور نمایی

انگلیسی به انگلیسی

• in an exponential manner (algebra)

پیشنهاد کاربران

به طور تشریحی، به طور تعریفی
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: تصاعدانه

⚫ نگارش به خط لاتین: Tasāodāne

⚫ آمیخته از: تصاعدی ( exponential ) و �‍انه� ( ly )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

The transformation is profound: as calmness invites a better life, a better life nurtures even greater calmness, exponentially enhancing one’s existence.
۱. به طور نمایی ۲. به طور تصاعدی
مثال:
The quantity of chemical pollutants has increased exponentially.
مقدار مواد آلوده کننده شیمیایی بطور تصاعدی افزایش یافته است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : exponent
✅️ صفت ( adjective ) : exponential
✅️ قید ( adverb ) : exponentially
به طور نمایی ( در ریاضیات )
بصورت تصاعدی/فزاینده
increasingly
1 ) Well before a billionth of a second had elapsed the universe started to grow exponentially
2 ) The business has grown exponentially over the past ten years
خیلی سریع
به صورت فزاینده
به شکل نمایشی
به طور نمایشی
تصاعدی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس