exploring


معنی: پیگردی

جمله های نمونه

1. After exploring the old part of town there is a guided tour of the cathedral.
[ترجمه کاوش کردن] پس از کشت و گذار در قسمت قدیمی شهر تور کلیسا جامع هدایت میشوند
|
[ترجمه گوگل]پس از کاوش در بخش قدیمی شهر، یک تور با راهنما از کلیسای جامع وجود دارد
[ترجمه ترگمان]پس از کاوش در قسمت قدیمی شهر، یک تور راهنما از کلیسا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We are currently exploring new approaches within existing frameworks of practice and thinking.
[ترجمه گوگل]ما در حال حاضر در حال بررسی رویکردهای جدید در چارچوب های عمل و تفکر موجود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر در حال بررسی رویکردهای جدیدی در چارچوب های فعلی عمل و تفکر هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is certainly a strategy worth exploring.
[ترجمه گوگل]مطمئناً این استراتژی ارزش بررسی است
[ترجمه ترگمان]این قطعا یک استراتژی است که ارزش اکتشاف را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were exploring the Amazon jungle.
[ترجمه گوگل]آنها در حال کاوش در جنگل آمازون بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال کاوش در جنگل آمازون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cat walked round, exploring its new environment.
[ترجمه گوگل]گربه دور می‌رفت و محیط جدیدش را کاوش می‌کرد
[ترجمه ترگمان]گربه دور شد و محیط جدیدش را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We will be exploring different approaches to gathering information.
[ترجمه گوگل]ما در حال بررسی روش های مختلف برای جمع آوری اطلاعات خواهیم بود
[ترجمه ترگمان]ما در حال بررسی روش های مختلف برای جمع آوری اطلاعات خواهیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's no better way of exploring the region.
[ترجمه گوگل]هیچ راه بهتری برای کاوش در منطقه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]راه بهتری برای کاوش در منطقه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Divers exploring the wreck managed to salvage some coins and jewellery.
[ترجمه گوگل]غواصانی که در حال کاوش در لاشه کشتی بودند موفق شدند تعدادی سکه و جواهرات را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]دایورها با کاوش این لاشه توانستند چند سکه و جواهرات را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The children have gone exploring in the woods.
[ترجمه گوگل]بچه ها برای کاوش در جنگل رفته اند
[ترجمه ترگمان]بچه ها توی جنگل پرسه می زنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This ship was designed expressly for exploring the Arctic waters.
[ترجمه گوگل]این کشتی به صراحت برای کاوش در آب های قطب شمال طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این کشتی مخصوصا برای کاوش در آب های قطب شمال طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Progress in science cannot be made without exploring blind alleys.
[ترجمه گوگل]پیشرفت در علم بدون کاوش در کوچه های کور حاصل نمی شود
[ترجمه ترگمان]ترقی در علم، بدون کشف راه های کور نمی تواند ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This idea is worth exploring in some detail.
[ترجمه گوگل]این ایده ارزش بررسی با جزئیات را دارد
[ترجمه ترگمان]این ایده ارزش اکتشاف در برخی از جزئیات را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Caving means exploring the passages underneath the hills.
[ترجمه گوگل]غارنوردی به معنای کاوش در گذرگاه های زیر تپه ها است
[ترجمه ترگمان]caving یعنی پیدا کردن راهروهای زیر تپه ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Kirchberg is extremely well positioned for exploring the Tyrol, yet it remains unspoilt and reasonable priced.
[ترجمه گوگل]Kirchberg موقعیت بسیار خوبی برای کاوش در تیرول دارد، اما همچنان دست نخورده و قیمت مناسبی دارد
[ترجمه ترگمان]Kirchberg به شدت برای بررسی تیرول موقعیت خوبی دارد، با این حال، دست نخورده و قیمت گذاری مناسب باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Restless cars and people, mostly young, roved aimlessly, exploring the summer night.
[ترجمه گوگل]ماشین‌های بی‌قرار و مردم، عمدتاً جوان، بی‌هدف می‌رفتند و شب تابستان را کاوش می‌کردند
[ترجمه ترگمان]اتومبیل بی قرار و مردمی که اکثرا جوان بودند، بی هدف به گردش و سیاحت در شب تابستان ادامه می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیگردی (اسم)
exploring, tracking

انگلیسی به انگلیسی

• reconnaissance; survey

پیشنهاد کاربران

کاوش کردن
جست و جو
کاویدن
کنجکاوی
کند و کاو.
کاوش
کاویدن
جستجو کردن
جوریدن
بررسی
بررسی کردن
کاوش، جست و جو
جست و جو کردن
پیدا کردن
برسی
گشتن
کاوش
کاوشگری
پژوهش
مطالعه
کشف
تحقیق
جست و جو
جستجو، کاوش، اکتشاف

بپرس