exploitation


معنی: استخراج، بهره برداری، استثمار، انتفاع
معانی دیگر: بهره گیری، بهره کشی، استفاده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the profitable using of something.

(2) تعریف: the selfish or unfair using of someone or something for one's own advantage.
مشابه: abuse

(3) تعریف: the using of advertising and promotional techniques to further one's ends.

جمله های نمونه

1. the exploitation of the country's oil resources
بهره برداری از منابع نفت کشور

2. the exploitation of the masses by the capitalists
استثمار توده ها توسط سرمایه داران

3. the exploitation of workers by company managers
استثمار کارگران توسط مدیران شرکت ها

4. Commercial exploitation of resources threatens our survival.
[ترجمه گوگل]بهره برداری تجاری از منابع، بقای ما را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]بهره برداری تجاری از منابع، بقای ما را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The islanders endured centuries of exploitation.
[ترجمه گوگل]ساکنان جزیره قرن ها استثمار را تحمل کردند
[ترجمه ترگمان]جزیره نشینان قرن ها استثمار را تحمل می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Emergent democracies created markets that were ripe for exploitation.
[ترجمه گوگل]دموکراسی های نوظهور بازارهایی را ایجاد کردند که برای استثمار آماده بودند
[ترجمه ترگمان]دموکراسی های Emergent بازارهایی را ایجاد کردند که برای بهره برداری مناسب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Almost without exception these women fall victim to exploitation.
[ترجمه گوگل]تقریباً بدون استثنا این زنان قربانی استثمار می شوند
[ترجمه ترگمان]تقریبا بدون استثنا، این زنان قربانی استثمار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Migrant workers are vulnerable to exploitation.
[ترجمه گوگل]کارگران مهاجر در معرض استثمار هستند
[ترجمه ترگمان]کارگران مهاجر در برابر استثمار آسیب پذیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Marx wrote about the exploitation of the workers.
[ترجمه گوگل]مارکس در مورد استثمار کارگران نوشت
[ترجمه ترگمان]مارکس در مورد استثمار کارگران نوشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The company was fined for the exploitation of its immigrant workers.
[ترجمه بهناز] این شرکت به خاطر بهره کشی از کارگران مهاجرش جریمه شد.
|
[ترجمه گوگل]این شرکت به دلیل استثمار کارگران مهاجر خود جریمه شد
[ترجمه ترگمان]این شرکت بخاطر استثمار کارگران مهاجر خود جریمه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. And exploitation of the tourist appeal is difficult because state law forbids cemeteries to charge admission.
[ترجمه گوگل]و بهره‌برداری از جاذبه‌های گردشگری دشوار است زیرا قانون ایالتی قبرستان‌ها را از دریافت هزینه ورودی منع می‌کند
[ترجمه ترگمان]و بهره گیری از جاذبه توریستی بسیار دشوار است؛ چرا که قانون ایالتی گورستان های زباله را منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Exploitation was pursued without shame in the rich and soon conquered provinces of Bengal, Behar and Orissa.
[ترجمه گوگل]استثمار بدون شرم در استان های ثروتمند بنگال، بهار و اوریسا که به زودی فتح شده بودند دنبال شد
[ترجمه ترگمان]استثمار بدون شرم در اغنیا و بزودی تسخیر ایالات بنگال، Behar و اوریسا دنبال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Issues of animal exploitation are currently at the forefront of discussions with decision makers in both health and industry.
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به بهره برداری از حیوانات در حال حاضر در خط مقدم بحث با تصمیم گیرندگان در حوزه سلامت و صنعت قرار دارد
[ترجمه ترگمان]مسائل مربوط به استثمار حیوانات در حال حاضر در صف مقدم بحث ها با تصمیم گیران در هر دو بخش سلامت و صنعت قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I think the development is a stalking horse for exploitation of the surrounding countryside.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم توسعه یک اسب ساقی برای بهره برداری از حومه اطراف است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که توسعه یک اسب آرام برای بهره برداری از مناطق اطراف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The party's avowed aim was to struggle against capitalist exploitation.
[ترجمه گوگل]هدف اعلام شده حزب مبارزه با استثمار سرمایه داری بود
[ترجمه ترگمان]هدف این حزب، مبارزه با استثمار سرمایه داری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخراج (اسم)
derivation, elicitation, production, extraction, exploitation

بهره برداری (اسم)
utilization, operation, exploitation

استثمار (اسم)
exploitation

انتفاع (اسم)
exploitation

تخصصی

[ریاضیات] بهره برداری
[معدن] استخراج (عمومی استخراج)

انگلیسی به انگلیسی

• selfish use, imposition, utilization, taking advantage

پیشنهاد کاربران

1. بهره برداری ، 2. بهره کشی. استثمار 3. سوء استفاده
مثال:
the exploitation of mineral resources
بهره برداری از منابع معدنی
the exploitation of the poor
بهره کشی و استثمار فقرا
Unfair use
استفاده نامنصفانه و ناعادلانه.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exploit
✅️ اسم ( noun ) : exploit / exploitation / exploiter
✅️ صفت ( adjective ) : exploitive ( exploitative )
✅️ قید ( adverb ) : exploitatively
( در سینما ) سینمای بازاری
استخراج شامل 5 مرحله زیر است:
جستجو ( Prospecting )
اکتشاف ( Exploration )
آماده سازی، تجهیز و توسعه ( Development )
استخراج معادن ( Exploitation )
بازسازی و احیا ( Reclamation )
بهره کشی، دشکارگیری ( دژکارگیری ) دژبهره گیری
بهره برداری در بهترین موقعیت
قاچاق
بهره برداری
رویکرد exploration - exploitation : بهره برداری - کشف
هر زمان که با امتحان کردن چیزها در مورد جهان بیاموزید، موازنه اکتشاف یا بهره برداری یک معضل اساسی است. دوراهی بین انتخاب آنچه می دانید و چیزی نزدیک به آنچه انتظار دارید exploitation ( بهره برداری ) و انتخاب چیزی است که در مورد آن مطمئن نیستید و احتمالاً یادگیری بیشتر دارد exploration ( کشف ) است.
...
[مشاهده متن کامل]

استفاده، کاربرد
The measure of exploitation is inequality
معیار استثمار، نابرابری است
بیگاری
exploitation ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: بهره‏جویی
تعریف: سوءاستفاده از حفره‏های امنیتی سامانه یا نرم‏افزارهای دیگر
سوءاستفاده
Sexual exploitation
استثمار جنسی
استفاده
استثمار، استخراج، بهره کشی
جستجو و استخراج
بهره کشی، نفع کشی
باج گیری
سو استفاده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس