expiry


معنی: انقضاء
معانی دیگر: پایان، اتمام، ختم، خاتمه، اختتام، سر رسید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: expiries
• : تعریف: a termination or ending, esp. of an agreement or contract; expiration.

جمله های نمونه

1. the expiry of the roman empire
پایان امپراطوری روم

2. upon the expiry of the lease contract
در سررسید قرارداد اجاره

3. Only seven minutes remained before the expiry of the noon deadline.
[ترجمه گوگل]تنها هفت دقیقه به پایان مهلت ظهر باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]تنها هفت دقیقه قبل از انقضای مهلت ظهر مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What's the expiry date on your credit card?
[ترجمه گوگل]تاریخ انقضای کارت اعتباری شما چقدر است؟
[ترجمه ترگمان]تاریخ expiry روی کارت اعتباریتون چیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Check the expiry date on your passport.
[ترجمه گوگل]تاریخ انقضای پاسپورت خود را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]تاریخ انقضای گذرنامه خود را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The licence can be renewed on expiry.
[ترجمه گوگل]مجوز پس از انقضا قابل تمدید است
[ترجمه ترگمان]این مجوز می تواند در تاریخ انقضا داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Check the expiry date of your credit cards.
[ترجمه گوگل]تاریخ انقضای کارت های اعتباری خود را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]تاریخ انقضای کارت های اعتباری خود را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This passport is invalid. Look at the expiry date.
[ترجمه گوگل]این پاسپورت نامعتبر است به تاریخ انقضا نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]این گذرنامه نامعتبر است به تاریخ انقضا آن نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dissolution of the League did not entail the expiry of the supervisory function.
[ترجمه گوگل]انحلال لیگ مستلزم انقضای وظیفه نظارتی نبود
[ترجمه ترگمان]انحلال لیگ شامل انقضای تابع نظارتی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the expiry of his term he became free of the Clothworkers' Company on 7 August 177
[ترجمه گوگل]در پایان دوره او در 7 اوت 177 از شرکت پارچه‌کاران آزاد شد
[ترجمه ترگمان]در انقضای مدت خدمتش در ۷ اوت ۱۷۷ از شرکت Clothworkers آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But at the expiry of the term the tenant has the right to remove those fixtures which are tenant's fixtures.
[ترجمه گوگل]اما در انقضای مدت، مستاجر حق دارد آن وسایلی را که لوازم مستاجر است، حذف کند
[ترجمه ترگمان]اما در تاریخ انقضای مدت مستاجر حق دارد آن لوازم را که are هستند از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These forms are filed alphabetically, the expiry date carefully noted and systematically cleared out after the expiry date has elapsed.
[ترجمه گوگل]این فرم ها بر اساس حروف الفبا ثبت می شوند، تاریخ انقضا به دقت ذکر شده و پس از سپری شدن تاریخ انقضا به طور سیستماتیک پاک می شوند
[ترجمه ترگمان]این شکل ها به صورت الفبایی تنظیم می شوند، تاریخ انقضا به دقت مورد توجه قرار می گیرد و پس از گذشت زمان انقضای از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The decision to impose direct rule followed the expiry of Governor's rule at midnight on July 1
[ترجمه گوگل]تصمیم برای تحمیل حکومت مستقیم پس از انقضای حکومت فرماندار در نیمه شب اول ژوئیه صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]تصمیم برای تحمیل قانون مستقیم پس از انقضای حکومت فرماندار در نیمه شب ۱ ژوئیه به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Make a note of credit card numbers and check expiry dates.
[ترجمه گوگل]شماره کارت اعتباری را یادداشت کنید و تاریخ انقضا را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]یک یادداشت از شماره های کارت اعتباری و تاریخ های انقضا را یادداشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انقضاء (اسم)
end, passage, lapse, expiry, expiration

انگلیسی به انگلیسی

• end, termination
the expiry of something such as a licence or passport is the fact that it ceases to be valid; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس