expiration


معنی: انقضاء، بازدم، دم براوردگی
معانی دیگر: نفس آخر، واپسین دم، مرگ، پایان، خاتمه، فرجام، تمام، اتمام، (قرارداد و غیره) سررسید، انقضا، زفیر، دم برآوری، هر صدایی مانند صدای بازدم: صدای h، صدای آه، سپری شدن، دم براوردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a coming to formal termination, as in the case of a contract, license, or the like.

(2) تعریف: the act of breathing out.

جمله های نمونه

1. the expiration of the contract
انقضای قرارداد

2. upon the expiration of the period of his stay in tehran
در پایان مدت اقامت او در تهران

3. the exact time of his expiration is not known
زمان دقیق مرگ او معلوم نیست.

4. the surrender of the lease to the landlord before its expiration
واگذاری اجاره نامه به مالک پیش از سرآمدن آن

5. Check the expiration date on your passport.
[ترجمه گوگل]تاریخ انقضای پاسپورت خود را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]تاریخ انقضای گذرنامه خود را بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The expiration date on this yogurt was November 20.
[ترجمه گوگل]تاریخ انقضای این ماست 20 نوامبر بود
[ترجمه ترگمان]تاریخ انقضا این ماست، ۲۰ نوامبر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Guidelines require that an expiration date appear on every page of an Internet-Draft.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل ها ایجاب می کنند که تاریخ انقضا در هر صفحه از اینترنت پیش نویس ظاهر شود
[ترجمه ترگمان]دستور العمل نیازمند این است که یک تاریخ انقضا در هر صفحه از یک پیش نویس اینترنت ظاهر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The medicine had a September 1 expiration date stamped on it.
[ترجمه گوگل]این دارو تاریخ انقضای 1 سپتامبر روی آن حک شده بود
[ترجمه ترگمان]پزشکی یک تاریخ انقضا سپتامبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. End of year " backwardation " – whereby expiration of futures contracts sends the commodity higher could also be a factor at play.
[ترجمه گوگل]«عقب‌افتادگی» پایان سال – که به موجب آن انقضای قراردادهای آتی کالا را بالاتر می‌فرستد نیز می‌تواند عاملی در بازی باشد
[ترجمه ترگمان]پایان سال \"backwardation\" - که انقضای قراردادهای آتی کالا را بالاتر می فرستد، می تواند عاملی در بازی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But there are worries the expiration of the tax credit could hamper the recovery, and many lawmakers want to extend the program, with some pushing to expand it to all buyers.
[ترجمه گوگل]اما نگرانی‌هایی وجود دارد که انقضای اعتبار مالیاتی می‌تواند بازیابی را با مشکل مواجه کند و بسیاری از قانون‌گذاران می‌خواهند این برنامه را تمدید کنند و برخی اصرار دارند تا آن را برای همه خریداران گسترش دهند
[ترجمه ترگمان]اما نگرانی هایی وجود دارد که انقضای اعتبار مالیاتی می تواند مانع بهبود اوضاع شود، و بسیاری از قانونگذاران می خواهند این برنامه را گسترش دهند و برخی از آن ها می خواهند این برنامه را به همه خریداران گسترش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Expiration notice: We must hear from you by the deadline on the front of this mail Otherwise your ID number will expire.
[ترجمه گوگل]اخطار انقضا: ما باید تا مهلت مقرر در جلوی این نامه از شما مطلع شویم در غیر این صورت شماره شناسه شما منقضی می شود
[ترجمه ترگمان]توجه کنید: ما باید تا پایان این نامه از شما بشنویم، در غیر این صورت شماره کارت شما منقضی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Update transaction requirement, expiration, type, and many more.
[ترجمه گوگل]به روز رسانی نیاز تراکنش، انقضا، نوع، و بسیاری دیگر
[ترجمه ترگمان]به روز رسانی نیازمندی های معامله، انقضا، نوع و بسیاری دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A guarantee expiration certificate shall be signed by the authorized representative of Licensee at its expiration and submitted to Licensor.
[ترجمه گوگل]گواهی انقضای ضمانت باید در زمان انقضا توسط نماینده تام الاختیار دارنده پروانه امضا و به مجوز دهنده ارائه شود
[ترجمه ترگمان]یک گواهی انقضای ضمانت باید توسط نماینده مجاز licensee در انقضای آن امضا شود و به licensor تسلیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the expiration of the duration of association as stipulated in their association agreement, it may be extended upon negotiation of both parties.
[ترجمه گوگل]در انقضای مدت زمان انجمن همانطور که در توافقنامه ارتباط آنها تصریح شده است، ممکن است با مذاکره دو طرف تمدید شود
[ترجمه ترگمان]در انقضای مدت ارتباط، همانطور که در توافقنامه هم کاری خود تصریح شده است، ممکن است برای مذاکره هر دو طرف تمدید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انقضاء (اسم)
end, passage, lapse, expiry, expiration

بازدم (اسم)
expiration

دم براوردگی (اسم)
expiration

تخصصی

[ریاضیات] انقضاء

انگلیسی به انگلیسی

• termination, end; exhalation
the expiration of a period of time is its ending; a formal use.
expiration is also the action of breathing air out of your lungs; a medical use.

پیشنهاد کاربران

۱. انقضاء ۲. اتمام. خاتمه ۳. بازدم
مثال:
the expiration of the contract
انقضای قرارداد.
سر رسید ( در بحث مالی و اوراق بهادار )
انقضاء
به سر آمدن

گذشت، سپری شدن ( زمان )

بپرس