expertize


نظر کارشناسانه دادن (مثلا درباره ی ارزش تمبر قدیمی یا تابلو نقاشی)، کارشناسی کردن، نظر صائب دادن، پس از مطالعه ء دقیق نظریه فنی دادن، استادانه قضاوت کردن، اظهارنظرفنی کردن

جمله های نمونه

1. C. L. H. also expertize in offering consultation for Tianjin expatriates to solve the living problems.
[ترجمه گوگل]C L H همچنین در ارائه مشاوره برای مهاجران تیانجین برای حل مشکلات زندگی تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]س م ه همچنین expertize در ارائه مشاوره برای مهاجران تیانجین به منظور حل مشکلات زندگی کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. RESULTS:We found the basis to expertize impersonal visual acuity that was the determination of least signal visual angle and determined the amplitude of P100 as the quantitative expertise index.
[ترجمه گوگل]نتایج: ما مبنایی را برای بررسی دقت بینایی غیرشخصی یافتیم که تعیین حداقل زاویه بینایی سیگنال بود و دامنه P100 را به عنوان شاخص کمی تخصص تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج: ما اساس زاویه دیداری expertize را پیدا کردیم که نشان دهنده تعیین حداقل زاویه دید سیگنال و تعیین دامنه of به عنوان شاخص مهارت کمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They expertize on a subject.
[ترجمه گوگل]آنها در یک موضوع تخصص دارند
[ترجمه ترگمان]آن ها بر روی یک موضوع بحث می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Those with rational personalities prefer to think carefully, expertize in weighing the merits an demerits. So, they are suitable for management, research and educational jobs.
[ترجمه گوگل]کسانی که شخصیت منطقی دارند ترجیح می دهند با دقت فکر کنند، در سنجش محاسن و معایب مهارت داشته باشند بنابراین برای مشاغل مدیریتی، تحقیقاتی و آموزشی مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که شخصیت منطقی دارند ترجیح می دهند به دقت فکر کنند، اما در وزن و کم کردن محاسن و صلاحیت ها بنابراین، آن ها برای مدیریت، تحقیقات و مشاغل آموزشی مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is the best area on which this product is expertize.
[ترجمه گوگل]این بهترین زمینه ای است که این محصول در آن تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]این بهترین حوزه ای است که در آن این محصول expertize است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'It's in such a delicate part of the reef and the ship is in such a badly damaged state, that managing this process will require all the specialist expertize that we can bring to bear. '
[ترجمه گوگل]این کشتی در چنین بخش ظریفی از صخره قرار دارد و کشتی در وضعیت بسیار آسیب دیده ای قرار دارد، که مدیریت این فرآیند به همه تخصص های تخصصی نیاز دارد که می توانیم به کار ببریم '
[ترجمه ترگمان]در چنین بخش ظریفی از صخره و کشتی در چنین وضعیت بدی قرار دارد که مدیریت این فرآیند به همه متخصصان متخصص نیاز دارد که ما می توانیم آن را تحمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. CONCLUSION: With the above regression formulation for the amplitude of P100 and vision under least signal visual angle, we can objectively expertize visual acuity.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: با فرمول رگرسیون بالا برای دامنه P100 و دید تحت کمترین زاویه بینایی سیگنال، می‌توانیم به طور عینی حدت بینایی را بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: با فرمول رگرسیون بالا برای دامنه of و دید تحت کم ترین زاویه دید سیگنال، می توانیم به طور عینی acuity دیداری را به طور عینی مشاهده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To study how to judge duty degree in medical malpractice expertize.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه نحوه قضاوت درجه وظیفه در تخصص قصور پزشکی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه چگونگی قضاوت در مورد میزان تکلیف در درمان غلط پزشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• study or examine as an expert; give an expert opinion on a subject

پیشنهاد کاربران

بپرس