1. The issue of animal experimentation is an emotive subject.
[ترجمه گوگل]موضوع آزمایش حیوانات موضوعی احساسی است
[ترجمه ترگمان]موضوع آزمایش بر روی حیوانات یک موضوع احساسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. There is often a period of sexual experimentation during adolescence.
[ترجمه گوگل]اغلب دوره ای از آزمایش های جنسی در دوران نوجوانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اغلب یک دوره از آزمایش ها جنسی در دوران بلوغ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Many people object to experimentation on embryos.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به آزمایش روی جنین اعتراض دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به آزمایش روی جنین اعتراض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Decentralization and experimentation must be encouraged.
[ترجمه گوگل]تمرکززدایی و آزمایش باید تشویق شود
[ترجمه ترگمان]غیر متمرکز سازی و غیر متمرکز باید تشویق شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Animal experimentation is a highly emotive issue.
[ترجمه گوگل]آزمایش بر روی حیوانات یک مسئله بسیار احساسی است
[ترجمه ترگمان]آزمایش حیوان یک موضوع بسیار حساس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Many people object to experimentation on animals.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم به آزمایش روی حیوانات اعتراض دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به آزمایش بر روی حیوانات اعتراض می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Nevertheless, live animal experimentation is deeply embedded in the culture of contemporary biomedical science.
[ترجمه گوگل]با این وجود، آزمایش بر روی حیوانات زنده عمیقاً در فرهنگ علم زیست پزشکی معاصر جای گرفته است
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آزمایش بر روی حیوانات زنده عمیقا در فرهنگ علم پزشکی معاصر جاسازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Some experimentation with backgrounds is indicated.
[ترجمه گوگل]برخی آزمایشات با پس زمینه نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از آزمایش ها با پیشینه نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I have never agreed with animal experimentation.
[ترجمه گوگل]من هرگز با آزمایش حیوانات موافق نبودم
[ترجمه ترگمان]من هرگز با آزمایش بر روی حیوانات موافق نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But the real laboratory for all such experimentation is within our own body, in the inner areas of mind and soul.
[ترجمه گوگل]اما آزمایشگاه واقعی برای چنین آزمایشهایی در بدن خود ما، در نواحی درونی ذهن و روح است
[ترجمه ترگمان]اما آزمایشگاه واقعی برای همه این آزمایش ها در درون بدن ما، در مناطق درونی ذهن و روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Post-mortem Experimentation is wasted unless you stop to analyse what the result of it was.
[ترجمه گوگل]آزمایش پس از مرگ هدر می رود، مگر اینکه توقف کنید تا نتیجه آن را تجزیه و تحلیل کنید
[ترجمه ترگمان]آزمایش پس از مرگ به هدر می رود مگر این که به تجزیه و تحلیل آن چه که نتیجه آن است، دست پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Further experimentation might lead to the identification of other difficulty factors which could be incorporated into criterion statements.
[ترجمه گوگل]آزمایشهای بیشتر ممکن است منجر به شناسایی سایر عوامل دشواری شود که میتوانند در گزارههای معیار گنجانده شوند
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها بیشتر ممکن است منجر به شناسایی عوامل دشواری دیگر شود که می توان آن ها را در عبارات معیار ادغام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The child develops new means to ends through experimentation rather than through the application of habitual, previously formed schemata.
[ترجمه گوگل]کودک ابزارهای جدیدی را برای رسیدن به اهداف خود از طریق آزمایش به جای استفاده از طرحواره های همیشگی که قبلاً شکل گرفته است، ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]کودک ابزار جدیدی را برای پایان بخشیدن به تجربه به جای استفاده از کاربرد habitual که قبلا شکل گرفته بود، توسعه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Experimentation with colour and support has become a major preoccupation for him.
[ترجمه گوگل]آزمایش رنگ و حمایت برای او به یک دغدغه اصلی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]آزمایش با رنگ و پشتیبان، تبدیل به یک نگرانی عمده برای او شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Steering organizations that shop around can even promote experimentation and learn from success.
[ترجمه گوگل]سازمانهای راهبری که در اطراف خرید میکنند، حتی میتوانند آزمایش را ترویج کنند و از موفقیت درس بگیرند
[ترجمه ترگمان]سازمان های راهنما که در اطراف فروشگاه کار می کنند می توانند حتی تجربه را ارتقا دهند و از موفقیت یاد بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید