1. experimental sciences
علوم تجربی
2. an experimental project
پروژه ی آزمایشی (نمونه)
3. an experimental school
مدرسه ی آزمایشی
4. the emission of experimental signals toward nearby stars
ارسال علایم آزمایشی به سوی ستاره های نزدیک
5. The equipment is still at the experimental stage.
[ترجمه گوگل]تجهیزات هنوز در مرحله آزمایشی هستند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات هنوز در مرحله آزمایشی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The experimental farm is near the waterpower station.
[ترجمه گوگل]مزرعه آزمایشی در نزدیکی ایستگاه برق است
[ترجمه ترگمان]مزرعه آزمایشی نزدیک ایستگاه waterpower است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The experimental plot was'parceled out to the students.
[ترجمه گوگل]طرح آزمایشی به دانش آموزان تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]نقشه تجربی برای دانشجویان طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The technique is experimental, but the list of its practitioners is growing.
[ترجمه گوگل]این تکنیک آزمایشی است، اما فهرست تمرینکنندگان آن در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]این روش تجربی است، اما فهرست افراد حرفه ای آن در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The technique is still at the experimental stage. It hasn't been fully developed yet.
[ترجمه گوگل]این تکنیک هنوز در مرحله آزمایشی است هنوز به طور کامل توسعه نیافته است
[ترجمه ترگمان]این تکنیک هنوز در مرحله تجربی است هنوز به طور کامل توسعه نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This trip will be only experimental.
[ترجمه گوگل]این سفر فقط آزمایشی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این سفر تنها آزمایشی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The samples are heated under experimental conditions.
[ترجمه گوگل]نمونه ها در شرایط آزمایشی گرم می شوند
[ترجمه ترگمان]نمونه ها تحت شرایط آزمایشگاهی گرم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The experimental car certainly stole the limelight at the motor show.
[ترجمه گوگل]این خودروی آزمایشی مطمئناً در نمایشگاه موتور توجه مردم را به خود جلب کرد
[ترجمه ترگمان]ماشین آزمایشی به طور حتم توجه را به نمایش موتور جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her poems are modishly experimental in style and recondite in subject-matter.
[ترجمه گوگل]اشعار او از نظر سبک تجربی و در موضوع تجدید نظر است
[ترجمه ترگمان]شعرهای او به سبک و recondite در موضوع مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A lot of experimental theatre is too way-out for me.
[ترجمه گوگل]بسیاری از تئاترهای تجربی برای من بسیار راهگشا هستند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از تئاتر تجربی برای من خیلی تنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Previously, MacGregor used experimental methods to analyse the stresses.
[ترجمه گوگل]پیش از این مک گرگور از روش های تجربی برای تجزیه و تحلیل تنش ها استفاده می کرد
[ترجمه ترگمان]قبلا، MacGregor از روش های تجربی برای آنالیز تنش ها استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید