expensive

/ɪkˈspen.sɪv//ɪkˈspensɪv/

معنی: گران، پرخرج
معانی دیگر: پرقیمت، پربها، بهادار، بهاور

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: expensively (adv.), expensiveness (n.)
(1) تعریف: costing a relatively large amount of money, time, or effort; costly.
مترادف: costly, dear
متضاد: cheap, inexpensive
مشابه: excessive, exorbitant, extravagant, high, lavish, precious, priceless, steep, stiff, valuable

- These were an expensive pair of shoes but they were poorly made.
[ترجمه محسن جمالی] یک جفت کفش گران قیمت بود. ولی آن را به خوبی ساختند.
|
[ترجمه محسن جمالی] یک جفت کفش گران قیمت بود. ولی آن را بد ساختند. ( از خودتون بپرسید اگر همین اتفاق براتون بیوفته میگین:بد ساخته شد. یا بد ساختنش.
|
[ترجمه گوگل] اینها یک جفت کفش گران قیمت بودند اما بد ساخته شده بودند
[ترجمه ترگمان] اینها یک جفت کفش پرهزینه بودند، ولی به خوبی ساخته شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They went out for an expensive dinner to celebrate her promotion.
[ترجمه گوگل] آنها برای یک شام گران قیمت بیرون رفتند تا ترفیع او را جشن بگیرند
[ترجمه ترگمان] برای جشن گرفتن ترفیع او رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It was an expensive mistake that nearly destroyed the reputation of the company.
[ترجمه Ali] این اشتباهی گران بود که باعث نابودی شهرت این شرکت شد
|
[ترجمه گوگل] این یک اشتباه گران قیمت بود که تقریباً اعتبار شرکت را از بین برد
[ترجمه ترگمان] این یک اشتباه پرهزینه ای بود که شهرت شرکت را از بین برده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: charging a relatively large amount of money.
متضاد: cheap, inexpensive

- I never shop at these expensive stores.
[ترجمه گوگل] من هرگز از این فروشگاه های گران قیمت خرید نمی کنم
[ترجمه ترگمان] من هیچ وقت تو این فروشگاه های گران قیمت کار نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- It's an expensive restaurant, but it's very popular.
[ترجمه گوگل] این یک رستوران گران است، اما بسیار محبوب است
[ترجمه ترگمان] این یک رستوران گران قیمت است، اما بسیار مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an expensive house
یک خانه ی گرانقیمت

2. an expensive trip
یک مسافرت پرهزینه

3. diamonds and other expensive things
الماس و سایر چیزهای گران قیمت

4. it's kind of expensive
تا اندازه ای گران است.

5. close-weave carpets are more expensive
فرش های ریز بافت گرانتر هستند.

6. grapes have become very expensive
انگور خیلی گران شده است.

7. handmade tools are more expensive than machine-made ones
ابزار دست ساخت از ابزار ماشینی گران تر است.

8. radio space is very expensive
آگهی رادیویی بسیار گران است.

9. to some people, an expensive car is a status symbol
برای برخی از مردم یک اتومبیل گران قیمت نشانه ی شان و اعتبار است.

10. . . . and second, this house is expensive too
. . . و ثانیا این خانه گران هم هست.

11. disobedience proved to be very expensive for him
نافرمانی برایش خیلی گران تمام شد.

12. this diamond ring is an expensive piece of jewelry
این انگشتر الماس،جواهر پر قیمتی است.

13. a car this big must be expensive
اتومبیلی به این بزرگی باید گران قیمت باشد.

14. his embarrassment at breaking the host's expensive glass
شرمندگی او از شکستن لیوان قیمتی صاحب خانه

15. those apples taste good but they are expensive
آن سیب ها خوشمزه ولی گران هستند.

16. fruits are cheap when they are plentiful and expensive when they are scarce
میوه ها در هنگام فراوانی ارزان و در زمان کمیابی گران هستند.

17. the transport of goods by airplane is very expensive
حمل کالا با هواپیما بسیار گران است.

18. this cup is only plate, so it's not expensive
این جام روکش شده است و لذا گران قیمت نیست.

19. The best grades of tea are expensive.
[ترجمه Maryam] بهترین نوع چای گران است
|
[ترجمه 𝓜𝓸𝓱𝓪𝓶𝓶𝓪𝓭 𝓶𝓮𝓱𝓭𝓲] بهترین چای گران است یا بهترین نوع چای گران است
|
[ترجمه گوگل]بهترین گریدهای چای گران هستند
[ترجمه ترگمان]بهترین نمرات چای گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. It is expensive to travel by plane.
[ترجمه Sajad] سفر کردن با هواپیما گران است
|
[ترجمه گوگل]سفر با هواپیما گران است
[ترجمه ترگمان]سفر با هواپیما پر هزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. It's too expensive and anyway the colour doesn't suit you.
[ترجمه گوگل]خیلی گران است و به هر حال رنگش به شما نمی آید
[ترجمه ترگمان]بسیار گران است و به هر حال رنگ برای شما مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The diamond ring is the most expensive.
[ترجمه گوگل]حلقه الماس گران ترین است
[ترجمه ترگمان]حلقه الماس گران ترین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. This paint is very expensive, so please use it sparingly.
[ترجمه گوگل]این رنگ بسیار گران است، پس لطفا از آن کم استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]این رنگ بسیار گران قیمت است، بنابراین لطفا آن را به مقدار کم استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. A minor snag is that it's expensive.
[ترجمه گوگل]یک مشکل کوچک این است که گران است
[ترجمه ترگمان]یک مشکل کوچک این است که گران قیمت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Tickets are likely to be expensive.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد بلیط ها گران هستند
[ترجمه ترگمان]بلیط ها به احتمال زیاد گران خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Making the wrong decision could prove expensive.
[ترجمه گوگل]تصمیم اشتباه می تواند گران تمام شود
[ترجمه ترگمان]ایجاد تصمیم اشتباه می تواند گران تمام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گران (صفت)
dear, heavy, onerous, costly, exclusive, expensive, prohibitive, sumptuous, deluxe, prohibitory

پرخرج (صفت)
expensive, sumptuous

انگلیسی به انگلیسی

• costly, precious
expensive things cost a lot of money.

پیشنهاد کاربران

گران
مثال: Buying a house in this neighborhood is very expensive.
خرید یک خانه در این محله بسیار گران است.
گران یا گران قیمت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expend
✅️ اسم ( noun ) : expenditure / expense
✅️ صفت ( adjective ) : expendable / expensive
✅️ قید ( adverb ) : expensively
یعنی برنامه مزخرفی خودش کار میکنه
زیانبار، مضر
صفت expensive به معنای گران
صفت expensive به معنای گران به اسامی اشاره می کند که برای خریدن آن به پول زیادی نیاز است. مثلا:
an expensive car ( یک ماشین گران قیمت )
صفت expensive در معنای استعاری به هر چیزی اطلاق می شود که هزینه زا باشد و برای افراد گران تمام شود. مثلا:
...
[مشاهده متن کامل]

making the wrong decision could prove expensive ( تصمیم نادرست گرفتن می تواند گران تمام شود. )
در برخی موارد، مثلا وقتی صفت expensive همراه با mistake بیاید در فارسی مفهوم فاحش، هزینه زا می دهد. مثلا:
that dress was an expensive mistake ( پوشیدن آن پیراهن یک اشتباه فاحش بود. )
منبع: سایت بیاموز

محدوده قیمت زیاد برای وسایل بی جان و غیر انسان
گران قیمت
در موافقت با معنی پیشنهادی "امید"، به نظر می رسه که در مواردی، معنای "سنگین"، "بالا"، و "زیاد" هم داره. مثلا:
Rents in the city are very expensive
که معنا می شه: اجاره ها در شهر، خیلی سنگین ( بالا، زیاد ) هستن.
هزینه بر
ارزان ترین قیمت

گران، پر قیمت، گران بها، ارزان نبودن
گران
مثلا میگن این ماشین ( گران ) است
پر سود
هزینه بردار
Expensive به معنی گران
This shoes are very expensive and i cant buy them
این کفش ها خیلی گرونه و من نمیتونم بخرمشون
( computing ) Taking a lot of system time or resources
( https://www. yourdictionary. com/expensive )
( رایانه ) صفتی در وصف آنچه که مقدار زیادی از زمان و منابع سیستم را به خود اختصاص می دهد؛ سنگین
( مثال: عملیات سنگین= expensive operation )
گران پرخرج
This table tennis is very expensive
این میز تنیس خیلی گران است
گران ، پرخرج
با ارزش
با ارزش شدن
پرهزینه
this car is as expensive as the other car
این ماشین به اندازه ی ماشین دیگه گرونه ❎
گران - پر خرج - پر قیمت

گران ترین چیز
گران قیمت
ارزش زیاد - گران
گرون
costly\high - priced
گرانفروشی
گران
گران قیمت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٢)

بپرس