☆ Expelled from somewhere
از جایی رانده شدن
Ex. Adam and Eve would rather have stayed in the Garden of Eden than been expelled from it.
آدم و حوا ترجیح می دادند در باغ بهشت بمانند تا از آنجا رانده شوند.
Fired from school or university
Expel فعل است یعنی بیرون انداختن
Expelled اخراج شده
Adjective :
اخراج شده
طرد شده
بیرون رانده شده
دَک شده
بیرون انداخته شدن
اخراج شدن
Fired
بیرون انداختن، دفع کردن