expeditiously


تند، سریعا، بسرعت، باعجله

جمله های نمونه

1. he withdrew his forces expeditiously
او با شتاب نیروهای خود را عقب کشید.

2. The matter has certainly been handled expeditiously by the authorities.
[ترجمه گوگل]مطمئناً این موضوع به سرعت توسط مسئولان رسیدگی شده است
[ترجمه ترگمان]این مساله قطعا توسط مقامات به اجرا گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The work was carried out as expeditiously as possible.
[ترجمه گوگل]کار با حداکثر سرعت ممکن انجام شد
[ترجمه ترگمان]این کار در سریع ترین زمان ممکن انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We will carry out the enquiry as expeditiously as possible.
[ترجمه گوگل]ما در سریع ترین زمان ممکن استعلام را انجام خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما پرس و جو را تا جای ممکن انجام خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Letters of Request are to be executed expeditiously.
[ترجمه گوگل]نامه های درخواستی باید به سرعت اجرا شوند
[ترجمه ترگمان]نامه های درخواست باید به سرعت اجرا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. These infectious disease problems demonstrate the urgency for expeditiously implementing this plan.
[ترجمه گوگل]این مشکلات بیماری های عفونی ضرورت اجرای سریع این طرح را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این مشکلات عفونی عفونی، فوریت اجرای این برنامه را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Such appeals are decided much more expeditiously when courts need not prepare full opinions with detailed recitation of the facts.
[ترجمه گوگل]زمانی که دادگاه‌ها نیازی به تهیه نظرات کامل با ذکر دقیق حقایق نداشته باشند، چنین درخواست‌هایی با سرعت بیشتری اتخاذ می‌شوند
[ترجمه ترگمان]این درخواست ها خیلی سریع تر تصمیم گیری می شوند وقتی که دادگاه ها نیازی به آماده کردن نظرات کامل با قرایت دقیق حقایق ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Second, it could prevent us from dealing expeditiously with emergencies such as natural disasters or military threats.
[ترجمه گوگل]دوم، می تواند ما را از برخورد سریع با شرایط اضطراری مانند بلایای طبیعی یا تهدیدات نظامی باز دارد
[ترجمه ترگمان]دوم اینکه، می تواند از برخورد سریع با شرایط اضطراری مانند فجایع طبیعی یا تهدیدهای نظامی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We will carry out the enquiry expeditiously as possible.
[ترجمه گوگل]ما به سرعت در حد امکان استعلام را انجام خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما تا جای ممکن با نهایت پاسخ به تحقیق ادامه خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They have to be evaluated expeditiously, carefully with the patient fully UNDRESSED.
[ترجمه گوگل]آنها باید به سرعت، با دقت و در حالی که بیمار کاملاً لباس نپوشیده است، ارزیابی شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید با احتیاط و با احتیاط کامل با بیمار ارزیابی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This long-winded wordsmith "punctiliously shifts paradigms" and "expeditiously ensures the numerical veracity of weekly sales reports. "
[ترجمه گوگل]این واژه ساز طولانی مدت "به طور دقیق پارادایم ها را تغییر می دهد" و "به سرعت صحت عددی گزارش های فروش هفتگی را تضمین می کند "
[ترجمه ترگمان]این wordsmith دراز مدت \"پارادایم ها\" را به اجرا می گذارد \"و\" سریع \" صحت عددی گزارش ها فروش هفتگی را تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Army units must work hard and expeditiously.
[ترجمه گوگل]واحدهای ارتش باید سخت و سریع کار کنند
[ترجمه ترگمان]واحدهای ارتش باید سخت و عجولانه کار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We will expeditiously facilitate trade transactions with the utmost professionalism.
[ترجمه گوگل]ما به سرعت معاملات تجاری را با نهایت حرفه ای بودن تسهیل خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما به سرعت معاملات تجاری با نهایت مهارت را تسهیل خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All issues presented to the court are considered as fairly and expeditiously as possible.
[ترجمه گوگل]کلیه موضوعاتی که به دادگاه ارائه می شود تا حد امکان منصفانه و سریع رسیدگی می شود
[ترجمه ترگمان]همه مسائل مربوط به دادگاه به صورت امکان و سریع در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The board understands that it must resolve this issue expeditiously.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره درک می کند که باید این موضوع را به سرعت حل کند
[ترجمه ترگمان]این هیات درک می کند که باید این مساله را به سرعت حل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• swiftly, efficiently

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expedite
✅️ اسم ( noun ) : expedition / expeditor / expediter
✅️ صفت ( adjective ) : expeditious
✅️ قید ( adverb ) : expeditiously
( قید )
بصورت سریع و موثر
Quickly
به سریع ترین نحو کاری رو انجام دادن

بپرس