expeditious


معنی: از روی عجله
معانی دیگر: شتابان، باشتاب، شتابناک، سریع، فوری، چست، جلد، با عرضه، با جربزه، ضروری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: expeditiously (adv.), expeditiousness (n.)
• : تعریف: prompt and efficient.
متضاد: inefficient, slow
مشابه: prompt, swift

- She thanked the messenger for his expeditious service.
[ترجمه گوگل] او از پیام رسان برای خدمات سریع او تشکر کرد
[ترجمه ترگمان] از قاصد برای خدمات his تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. an expeditious response
پاسخ سریع

2. They are almost as expeditious and effectual as Aladdin's lamp.
[ترجمه گوگل]آنها تقریباً به اندازه چراغ علاءالدین سریع و مؤثر هستند
[ترجمه ترگمان]تقریبا مثل چراغ جادو از روی شتاب و غیره کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bank was expeditious in replying to my letter.
[ترجمه گوگل]بانک در پاسخ به نامه من عجله داشت
[ترجمه ترگمان]بانک در جواب نامه من عجله داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We will provide a fair and expeditious system for examining claims for refugee status.
[ترجمه گوگل]ما یک سیستم عادلانه و سریع برای بررسی ادعاهای مربوط به وضعیت پناهندگی ارائه خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما یک سیستم عادلانه و سریع را برای بررسی ادعاها در مورد وضعیت پناهندگان فراهم خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As fluid resuscitation is ongoing, an expeditious search for sources of bleeding should be made.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که احیای مایع در حال انجام است، باید جستجوی سریع برای منابع خونریزی انجام شود
[ترجمه ترگمان]چون احیا مایع در حال پیشرفت است، یک جستجوی سریع برای منابع خونریزی باید صورت گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is more convenient, expeditious and economical than telephone or telegram.
[ترجمه گوگل]راحت‌تر، سریع‌تر و مقرون به صرفه‌تر از تلفن یا تلگرام است
[ترجمه ترگمان]این کار خیلی راحت تر، سریع و مقرون به صرفه از تلفن یا تلگرام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Na : Time for my cunning villainous escape: Expeditious Retreat!
[ترجمه گوگل]Na: زمان فرار شرور حیله گر من: عقب نشینی سریع!
[ترجمه ترگمان]! وقت فرار cunning -! عقب نشینی می کنیم -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sent the package by the most expeditious means.
[ترجمه گوگل]بسته را با سریع ترین وسیله ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]بسته را با most ابزار ارسال کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The judge said that arbitration was a fair and expeditious decision-making process.
[ترجمه گوگل]قاضی گفت که داوری یک فرآیند تصمیم گیری عادلانه و سریع است
[ترجمه ترگمان]قاضی گفت که داوری یک فرآیند تصمیم گیری سریع و سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ten days passed from the court's acceptance of the case to its resolution, expeditious remedy much appreciated by the American plaintiff.
[ترجمه گوگل]ده روز از پذیرش پرونده توسط دادگاه تا حل و فصل آن گذشت، چاره ای سریع که مورد استقبال شاکی آمریکایی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ده روز از پذیرش دادگاه در مورد این پرونده و روش سریع و سریع که شاکی آمریکایی آن را مورد تقدیر قرار داد گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ensure all changes to client product are completed in an expeditious manner.
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که تمام تغییرات در محصول مشتری به روشی سریع تکمیل شده است
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که تمام تغییرات محصول مشتری به روش فوری تکمیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Secure Electronic Network for Travelers' Rapid Inspection (SENTRI) allows pre-screened, low-risk travelers from Mexico to be processed in an expeditious manner through dedicated lanes.
[ترجمه گوگل]شبکه الکترونیکی امن برای بازرسی سریع مسافران (SENTRI) به مسافرانی که از مکزیک از قبل غربالگری شده و کم خطر هستند اجازه می دهد تا به روشی سریع از طریق خطوط اختصاصی پردازش شوند
[ترجمه ترگمان]شبکه امنیت ایمن برای بازرسی سریع مسافران (SENTRI)اجازه می دهد که مسافران کم خطر و کم خطر از مکزیک با روشی سریع از طریق خطوط اختصاصی فرآوری شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the Guarantor decides to refuse a demand, he shall immediately give notice thereof to the Beneficiary by teletransmission, or, if that is not possible, by other expeditious means.
[ترجمه گوگل]اگر ضامن تصمیم به رد درخواستی بگیرد، باید فوراً از طریق مخابره از راه دور یا در صورت عدم امکان، با سایر وسایل سریع به ذینفع اطلاع دهد
[ترجمه ترگمان]اگر the تصمیم بگیرد که تقاضایی را رد نکند، فورا به آن اطلاع خواهد داد، یا اگر این کار ممکن نیست، با سایر وسایل ضروری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the Guarantor decides to refuse a demand, he shall immediately give notice thereof to the Beneficiary by teletransmission, or, if that is not possible, by other expeditious.
[ترجمه گوگل]اگر ضامن تصمیم به رد درخواستی بگیرد، فوراً از طریق مخابره از راه دور یا در صورت عدم امکان، با سایر موارد سریع به ذینفع اطلاع خواهد داد
[ترجمه ترگمان]اگر the تصمیم بگیرد که تقاضایی را رد نکند، فورا به آن اطلاع خواهد داد، یا اگر این کار ممکن نباشد، از سوی دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از روی عجله (صفت)
sketchy, expeditious, precipitous

انگلیسی به انگلیسی

• fast, efficient
expeditious means quick and efficient; a formal word.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Fast
🔘 Quick
🔘 Speedy
🔘 Rapid
🔘 Swift
🔘 Brisk
🔘 Hasty
🔘 Expeditious
🔘 Prompt
🔘 Fleet
✅ Definition:
👉 Moving or happening with great speed.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Quick and efficient 🚀
🔍 مترادف: Speedy
✅ مثال: The team made expeditious progress on the project
انجام یافته با سرعت و کارایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expedite
✅️ اسم ( noun ) : expedition / expeditor / expediter
✅️ صفت ( adjective ) : expeditious
✅️ قید ( adverb ) : expeditiously

بپرس