expediently


ازروی مصلحت یااقتضاء، بطورمقتضی

جمله های نمونه

1. This test instrument can expediently test for gyroplane rotate speed adjusting amplifier. It has certain martial and economic value.
[ترجمه گوگل]این ابزار تست می تواند به راحتی تقویت کننده تنظیم سرعت چرخش جایروپلن را آزمایش کند ارزش نظامی و اقتصادی خاصی دارد
[ترجمه ترگمان]این ابزار تست می تواند برای gyroplane amplifier تنظیم سرعت چرخش gyroplane تست شود آن یک ارزش نظامی و اقتصادی خاص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To have the data done morely expediently, the communication interface circuit of USB is also added.
[ترجمه گوگل]برای انجام سریعتر داده ها، مدار رابط ارتباطی USB نیز اضافه شده است
[ترجمه ترگمان]برای این که داده ها با morely expediently انجام شوند، مدار رابط ارتباطات یواس بی نیز اضافه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The charge-mass ratio can be measured expediently by multiple image averaging, fringe thinning and sample analyzing.
[ترجمه گوگل]نسبت بار به جرم را می‌توان با میانگین‌گیری چند تصویر، نازک‌کردن حاشیه‌ها و تجزیه و تحلیل نمونه، به‌سرعت اندازه‌گیری کرد
[ترجمه ترگمان]نسبت جرم - جرم را می توان با میانگین multiple تصویر، نازک شدن حاشیه و تحلیل نمونه اندازه گیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order for designers to expediently andthe automobile bodies, the force - feedback device is adopted.
[ترجمه گوگل]برای اینکه طراحان بتوانند به راحتی و بدنه خودروها را به کار گیرند، از دستگاه نیرو - بازخورد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به منظور طراحان و andthe و bodies دستگاه خودرو، دستگاه بازخورد به کار گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Strong test function, which expediently running all tests by keyboard operating on controller.
[ترجمه گوگل]عملکرد تست قوی، که به راحتی تمام تست ها را توسط صفحه کلیدی که روی کنترلر کار می کند اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]یک تابع آزمایشی قوی، که expediently همه تست ها را با استفاده از صفحه کلید بر روی کنترل کننده انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. PRE, REC signal output for connecting the amplifier expediently and expand the sound field processing.
[ترجمه گوگل]خروجی سیگنال PRE، REC برای اتصال سریع تقویت کننده و گسترش پردازش میدان صوتی
[ترجمه ترگمان]PRE، خروجی سیگنال rec برای اتصال تقویت کننده تقویت کننده و گسترش فرآیند تولید صدا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Customer can update the firmware expediently to acquire the latest function at any time.
[ترجمه گوگل]مشتری می تواند سیستم عامل را به سرعت به روز کند تا آخرین عملکرد را در هر زمان دریافت کند
[ترجمه ترگمان]مشتری می تواند سفت افزار را به روز رسانی کند تا آخرین عملکرد را در هر زمان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The logistics area features a professional platform which expediently and rapidly services every showroom and showplace.
[ترجمه گوگل]منطقه لجستیک دارای یک پلت فرم حرفه ای است که به سرعت و به سرعت به هر نمایشگاه و نمایشگاه خدمات ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]منطقه لجستیک دارای یک پلت فرم حرفه ای است که در هر نمایشگاه و showplace به سرعت خدمات می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As a mathematic branch studying the graphical composite relation and fabric, the graph theory can be expediently used in solving graphical problems with computer algorithm.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شاخه ریاضی که رابطه مرکب گرافیکی و پارچه را مطالعه می کند، نظریه گراف می تواند به راحتی در حل مسائل گرافیکی با الگوریتم کامپیوتر استفاده شود
[ترجمه ترگمان]با مطالعه شاخه ریاضی مربوط به رابطه مرکب و پارچه، نظریه گراف را می توان برای حل مشکلات گرافیکی با استفاده از الگوریتم کامپیوتری به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It has no influence of ocean depth, positions accurately and rapidly and operates expediently.
[ترجمه گوگل]این هیچ تأثیری بر عمق اقیانوس ندارد، به طور دقیق و سریع موقعیت می گیرد و به خوبی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]آن هیچ تاثیری بر عمق اقیانوس، موقعیت دقیق و سریع و عملکرد expediently ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Could you show me the way to scan the next article expediently, please ?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید راهی را به من نشان دهید که مقاله بعدی را به راحتی اسکن کنم، لطفا؟
[ترجمه ترگمان]می تونی راه رو به من نشون بدی تا مقاله بعدی رو اسکن کنم، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Used in RO system, prevent ionprecipitating on RO membranes, so as to protect RO membranes expediently.
[ترجمه گوگل]مورد استفاده در سیستم RO، از رسوب یونی بر روی غشاهای RO جلوگیری می کند، به طوری که از غشاهای RO به راحتی محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از ionprecipitating در RO، از ionprecipitating بر روی غشا RO جلوگیری می کند تا از membranes RO محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Machine technician can use this language to show the assembly project expediently.
[ترجمه گوگل]تکنسین ماشین می تواند از این زبان برای نشان دادن پروژه مونتاژ به مصلحت استفاده کند
[ترجمه ترگمان]تکنسین ماشینی می تواند از این زبان برای نمایش the پروژه استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This product enables foreign place users transmit and receive file and operate at a long distance expediently and reliably by public data packet network and PSTN all over the nation.
[ترجمه گوگل]این محصول به کاربران خارجی امکان می‌دهد فایل‌ها را ارسال و دریافت کنند و در فواصل طولانی به‌صورت مصلحت‌آمیز و قابل اطمینان توسط شبکه بسته‌های داده عمومی و PSTN در سراسر کشور کار کنند
[ترجمه ترگمان]این محصول، کاربران محلی را قادر می سازد تا فایل را ارسال و دریافت کنند و در مسافت های دور کار کنند و به طور قابل اطمینانی از طریق شبکه بسته داده عمومی و PSTN در سراسر کشور عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a worthwhile manner, productively

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : expediency / expedient
صفت ( adjective ) : expedient
قید ( adverb ) : expediently

بپرس