1. As a matter of expedience, we will not be taking on any new staff this year.
[ترجمه بهناه] بنا به اقتضا، امسال هیچ پرسنل جدیدی را استخدام نخواهیم کرد.|
[ترجمه گوگل]بنا بر مصلحت، امسال کادر جدیدی را استخدام نخواهیم کرد[ترجمه ترگمان]در مورد expedience، امسال ما هیچ پرسنل جدیدی را به دست نخواهیم آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. This system has universality, expedience to use, and expansibility in practice.
[ترجمه گوگل]این سیستم دارای جهانی بودن، مصلحت استفاده و قابلیت بسط در عمل است
[ترجمه ترگمان]این سیستم عمومیت دارد، استفاده از آن و expansibility در عمل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سیستم عمومیت دارد، استفاده از آن و expansibility در عمل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Economic expedience and low wage levels in general dictated the predominance of a heavily subsidized public transport sector.
[ترجمه گوگل]مصلحت اقتصادی و سطوح پایین دستمزد به طور کلی حاکمیت بخش حمل و نقل عمومی را که به شدت یارانه پرداخت می شود، دیکته می کند
[ترجمه ترگمان]رشد اقتصادی و سطح دست مزد پایین به طور کلی برتری بخش حمل و نقل عمومی را به شدت تحت نظارت قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رشد اقتصادی و سطح دست مزد پایین به طور کلی برتری بخش حمل و نقل عمومی را به شدت تحت نظارت قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There is a sense in which morality and expedience need not conflict.
[ترجمه گوگل]احساسی وجود دارد که در آن اخلاق و مصلحت نیازی به تعارض ندارند
[ترجمه ترگمان]یک حس وجود دارد که در آن اخلاقیات و expedience به جنگ نیاز ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک حس وجود دارد که در آن اخلاقیات و expedience به جنگ نیاز ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Moral convictions must out - weigh expedience and buck passing.
[ترجمه گوگل]اعتقادات اخلاقی باید از بین برود - مصلحت سنجی و گذراندن پول
[ترجمه ترگمان]convictions اخلاقی باید وزن و وزن کم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]convictions اخلاقی باید وزن و وزن کم کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Expedience: Balanced with all of this good advice, sometimes you just need to get it done.
[ترجمه گوگل]مصلحت: در کنار همه این توصیه های خوب، گاهی اوقات فقط باید آن را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]expedience: با همه این توصیه های خوب، گاهی باید آن را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]expedience: با همه این توصیه های خوب، گاهی باید آن را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Expedience is contrasted to a life of principle, so an ascription of integrity is out of place.
[ترجمه گوگل]مصلحت در تقابل با زندگی اصولی است، بنابراین انتساب درستکاری بیجا است
[ترجمه ترگمان]expedience در مقایسه با یک زندگی اصل متفاوت است، بنابراین یکپارچگی و یکپارچگی آن از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]expedience در مقایسه با یک زندگی اصل متفاوت است، بنابراین یکپارچگی و یکپارچگی آن از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This example shows the expedience and intuition of designing the database with the semantic object model.
[ترجمه گوگل]این مثال مصلحت و شهود طراحی پایگاه داده با مدل شی معنایی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]این مثال the و شهود طراحی پایگاه داده با مدل شی معنایی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مثال the و شهود طراحی پایگاه داده با مدل شی معنایی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The expedience of war opened the doors to American drug traffic and Mafia domination.
[ترجمه گوگل]مصلحت جنگ درها را به روی قاچاق مواد مخدر آمریکا و سلطه مافیا باز کرد
[ترجمه ترگمان]The جنگ درها را به روی قاچاق مواد مخدر و سلطه مافیا باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The جنگ درها را به روی قاچاق مواد مخدر و سلطه مافیا باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Speediness installation, legerty durable, carring expedience, special material, durable concision, completely specification, multi-color, silk-screen stay bar, steel or aluminum .
[ترجمه گوگل]نصب سریع، بادوام لجرتی، حمل و نقل مناسب، مواد خاص، مختصر بادوام، مشخصات کامل، چند رنگ، میله نگهدارنده صفحه ابریشمی، فولاد یا آلومینیوم
[ترجمه ترگمان]نصب Speediness، legerty بادوام، carring expedience، متریال خاص، concision بادوام، مشخصات کامل، میله ای، میله ای، فولاد یا آلومینیوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نصب Speediness، legerty بادوام، carring expedience، متریال خاص، concision بادوام، مشخصات کامل، میله ای، میله ای، فولاد یا آلومینیوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. What began as a symbol of privilege and evolved into an expression of shared values has now come to represent expedience.
[ترجمه گوگل]آنچه به عنوان نمادی از امتیاز آغاز شد و به بیان ارزش های مشترک تبدیل شد، اکنون به نمایانگر مصلحت شده است
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان نماد امتیاز شروع شد و به بیان ارزش های مشترک تبدیل شد، اکنون برای نمایش expedience آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چیزی که به عنوان نماد امتیاز شروع شد و به بیان ارزش های مشترک تبدیل شد، اکنون برای نمایش expedience آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. And peace without justice is tyranny, no matter how you may sugarcoat it with expedience.
[ترجمه گوگل]و صلح بدون عدالت ظلم است، مهم نیست که چگونه آن را با مصلحت بپوشانید
[ترجمه ترگمان]و صلح بدون عدالت، استبداد است، مهم نیست که چگونه آن را با expedience تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]و صلح بدون عدالت، استبداد است، مهم نیست که چگونه آن را با expedience تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We know how high-flying words can be deployed in the service of cynical aims, and how the noblest sentiments can be subverted in the name of power, expedience, greed, or intolerance.
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که چگونه می توان کلمات بلند پرواز را در خدمت اهداف بدبینانه به کار برد، و چگونه می توان شرافتمندانه ترین احساسات را به نام قدرت، مصلحت، طمع یا عدم مدارا واژگون کرد
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که چگونه لغات بلند پرواز می تواند در خدمت اهداف بدبینانه استقرار یابد و چگونه عالی ترین احساسات می تواند به نام قدرت، expedience، حرص، طمع و یا عدم تحمل واژگون شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که چگونه لغات بلند پرواز می تواند در خدمت اهداف بدبینانه استقرار یابد و چگونه عالی ترین احساسات می تواند به نام قدرت، expedience، حرص، طمع و یا عدم تحمل واژگون شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The true danger is when liberty is nibbled away, for expedience, and by parts.
[ترجمه گوگل]خطر واقعی زمانی است که آزادی، برای مصلحت، و توسط بخشهایی از بین برود
[ترجمه ترگمان]خطر واقعی وقتی است که آزادی، برای expedience، و به وسیله قطعات شکسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خطر واقعی وقتی است که آزادی، برای expedience، و به وسیله قطعات شکسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید