1. their expectations were not fulfilled
انتظارات آنها برآورده نشد.
2. against all expectations
برخلاف کلیه ی چشم داشت ها (یا پیش بینی ها)
3. to meet somebody's expectations
انتظارات کسی را برآوردن
4. a success beyond one's expectations
موفقیت بیشتر از حد انتظار
5. let's be explicit about our expectations
بیا درباره ی توقعات خود رک و روباز باشیم.
6. the result surpassed all our expectations
نتیجه از تمام انتظارات ما بیشتر بود.
7. live up to other people's expectations
توقعات و انتظارات دیگران را برآورده کردن