expatiate

/ɛkˈspeɪʃɪeɪt//ɛksˈpeɪʃɪeɪt/

معنی: به تفصیل شرح دادن، اطناب کردن
معانی دیگر: (با: on یا upon) به تفصیل بحث کردن یا نگاشتن، شرح و بسط دادن، داد سخن دادن، (در اصل) آزادانه گردش کردن، پرسه زدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: expatiates, expatiating, expatiated
مشتقات: expatiation (n.), expatiator (n.)
• : تعریف: to discuss something at great length; describe in great detail (often fol. by upon).
مشابه: dilate, enlarge

- With a little prompting, he began to expatiate upon the many benefits of living abroad.
[ترجمه گوگل] با کمی اصرار، او شروع به بررسی مزایای فراوان زندگی در خارج از کشور کرد
[ترجمه ترگمان] او با کمی انگیزه شروع به تشریح مزایای بسیاری از زندگی در خارج از کشور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She expatiated on/upon her work for the duration of the meal.
[ترجمه گوگل]او در طول مدت غذا از کار خود خارج شد
[ترجمه ترگمان]او درباره کار خود برای مدت غذا به تفضیل صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The chairman expatiated for two hours on his plans for the company.
[ترجمه گوگل]رئیس به مدت دو ساعت از برنامه های خود برای شرکت تبعید کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس به مدت دو ساعت برنامه خود را برای شرکت تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I need not expatiate on the question any further.
[ترجمه گوگل]من نیازی به توضیح بیشتر در مورد سوال ندارم
[ترجمه ترگمان]لازم نیست بیش از این در این مورد بحث کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Or he expatiated on the nutritional value of the lowly peanut.
[ترجمه گوگل]یا از ارزش غذایی بادام زمینی کم ارزش سخن گفت
[ترجمه ترگمان]یا درباره ارزش غذایی بادام زمینی پست سخن گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Part four expatiate the particular value and effect of Corporate Brand.
[ترجمه گوگل]بخش چهارم ارزش و تأثیر خاص برند شرکتی را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم ارزش و تاثیر خاص برند شرکت را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this thesis we expatiate on the related virtual memory image map structure in windows operation system, process and thread synchronization and communication technologies, windows socket library.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه به بررسی ساختار نقشه تصویر حافظه مجازی مرتبط در سیستم عامل ویندوز، همگام سازی فرآیندها و رشته ها و فناوری های ارتباطی، کتابخانه سوکت ویندوز می پردازیم
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه به تفصیل در مورد ساختار نقشه تصویر حافظه مجازی مربوط به سیستم عملیات، پردازش و تبادل رشته و فن آوری های ارتباطی، کتابخانه سوکت پنجره ها، به تفصیل سخن می گوییم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As we study this system, we can expatiate upon Xu Dishan's text.
[ترجمه گوگل]همانطور که ما این سیستم را مطالعه می کنیم، می توانیم متن خو دیشان را توضیح دهیم
[ترجمه ترگمان]همانطور که ما این سیستم را مطالعه می کنیم، می توانیم متن ژو s را به تفصیل شرح دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Chapter three expatiate the pathos experience of modern Chinese clerisy by depicting their life stories such as scarred memory, marginalized status and extravagated life.
[ترجمه گوگل]فصل سوم تجربه رقت انگیز روحانیون مدرن چینی را با به تصویر کشیدن داستان های زندگی آنها مانند خاطره زخمی، وضعیت به حاشیه رانده شده و زندگی پر از ولخرجی بیان می کند
[ترجمه ترگمان]فصل سوم به خاطر نشان دادن داستان های زندگی آن ها از قبیل خاطرات scarred، وضعیت به حاشیه رانده و زندگی extravagated، در فصل سه به تفصیل بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The tendency to expatiate and make much of local advantages was Western.
[ترجمه گوگل]گرایش به مهاجرت و استفاده از مزایای محلی غربی بود
[ترجمه ترگمان]گرایش به expatiate و ایجاد بسیاری از مزایای محلی غربی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First of all, the paper expatiate the basic methods of work measurement and standard time measurement methods based on the stopwatch.
[ترجمه گوگل]اول از همه، مقاله روش‌های اساسی اندازه‌گیری کار و روش‌های استاندارد اندازه‌گیری زمان بر اساس کرونومتر را توضیح می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اول از همه، این مقاله روش های ابتدایی اندازه گیری کار و روش های اندازه گیری زمان استاندارد بر پایه the را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At last, we expatiate on how to improve export structure in the view of promoting industrial economic transformation.
[ترجمه گوگل]در نهایت، چگونگی بهبود ساختار صادرات از دیدگاه ارتقای تحول اقتصادی صنعتی را توضیح می دهیم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما در مورد چگونگی بهبود ساختار صادرات به منظور ارتقای تحول اقتصادی صنعتی صحبت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first part of this thesis expatiate background and technique flow.
[ترجمه گوگل]بخش اول این پایان نامه به پیشینه و جریان تکنیک می پردازد
[ترجمه ترگمان]بخش اول این رساله، پیشینه و جریان تکنیک را به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Firstly, we expatiate the segmentation algorithm theory of two dimension maximal entropy based on inheritance algorithm.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، ما نظریه الگوریتم تقسیم بندی آنتروپی حداکثر دو بعدی را بر اساس الگوریتم وراثت توضیح می دهیم
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، ما نظریه الگوریتم تقسیم بندی دو بعد آنتروپی بیشینه براساس الگوریتم وراثت را به تفصیل شرح می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The paper was divided into three parts to expatiate on and analyse the Chinese non-alignment foreign strategy.
[ترجمه گوگل]این مقاله به سه بخش تقسیم شد تا استراتژی خارجی عدم تعهد چین را بررسی و تحلیل کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به سه بخش تقسیم شد تا استراتژی خارجی non چین را به تفصیل شرح داده و تحلیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This paper expatiate the process of sending and receiving SMS via serial port by using PDU mode.
[ترجمه گوگل]این مقاله فرآیند ارسال و دریافت پیامک از طریق پورت سریال را با استفاده از حالت PDU شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند ارسال و دریافت SMS از طریق درگاه سریال را با استفاده از حالت PDU به تفصیل شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به تفصیل شرح دادن (فعل)
expand, expound, expatiate

اطناب کردن (فعل)
expatiate

انگلیسی به انگلیسی

• describe in full, go into great detail
if you expatiate on or about something, you write or speak in detail or at great length about it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To speak or write at length on a topic 🗣️
🔍 مترادف: Elaborate
✅ مثال: The professor tended to expatiate on his favorite subjects, often losing track of time
با جزئیات توضیح دادن

بپرس