expansiveness


انبساط پذیری، تمایل به انبساط، پهناوری، وسعت فکر، سهل گیری

جمله های نمونه

1. I could sense the raw and sometimes dangerous expansiveness of the human spirit.
[ترجمه گوگل]من می توانستم گستردگی خام و گاه خطرناک روح انسان را حس کنم
[ترجمه ترگمان]می توانستم حس خام و sometimes روح انسان را حس کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their detailed landscape paintings showed the huge expansiveness of American wilderness.
[ترجمه گوگل]نقاشی های منظره دقیق آنها وسعت عظیم بیابان آمریکا را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]نقاشی های مناظر زیبای آن ها از وسعت و وسعت طبیعت بکر آمریکا حکایت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Did you experience a feeling of lightness, of expansiveness?How did this feeling come about?
[ترجمه گوگل]آیا احساس سبکی، گستردگی را تجربه کردید؟ این احساس چگونه به وجود آمد؟
[ترجمه ترگمان]آیا تو با آن expansiveness و expansiveness تجربه داشتی؟ این چه احساسی داشت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The relief and expansiveness you will feel once you put aside all the dithering thoughts that are preventing you from acting now will make you wonder why you ever waited so long.
[ترجمه گوگل]آسودگی و وسعتی که وقتی همه افکار مزاحم را که اکنون مانع از عمل شما می شوند کنار بگذارید، احساس خواهید کرد که چرا تا به حال اینقدر صبر کرده اید
[ترجمه ترگمان]خیالت راحت باشد، وقتی تمام افکار و expansiveness را کنار بگذاری، باعث می شود تعجب کنی که چرا این قدر صبر کرده ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The expansiveness of their extravagant life style was soon curtailed.
[ترجمه گوگل]گستردگی سبک زندگی اسراف آمیز آنها به زودی محدود شد
[ترجمه ترگمان]The سبک زندگی their به زودی کاسته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Given its expansiveness, U. S. Trade Representative Ron Kirk has touted it as a "twenty-first century" agreement that will lead to a flourishing of regional trade.
[ترجمه گوگل]با توجه به گستردگی آن، ران کرک، نماینده تجاری ایالات متحده، آن را به عنوان یک توافقنامه "قرن بیست و یکم" معرفی کرده است که به شکوفایی تجارت منطقه ای منجر می شود
[ترجمه ترگمان]با توجه به expansiveness، U اس ران کریک، نماینده تجاری، آن را به عنوان یک توافقنامه \"قرن بیست و یکم\" اعلام کرده است که منجر به شکوفایی تجارت منطقه ای خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Miss Ley was surprised at the girl's expansiveness, contrasting with her old reserve.
[ترجمه گوگل]خانم لی از گستردگی دختر متعجب شد که با ذخیره قدیمی او در تضاد بود
[ترجمه ترگمان]دوشیزه Ley از این expansiveness آن دختر متعجب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The rush of strength and expansiveness that comes from declaring this honestly is the an t id ot e to paralysis and the beginning of many wonderful adventures.
[ترجمه گوگل]هجوم قدرت و گستردگی ناشی از بیان صادقانه این موضوع، عاملی برای فلج شدن و آغاز بسیاری از ماجراهای شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان]هجوم نیرو و expansiveness که از اظهار آن سرچشمه می گیرد این حقیقت است که به خاطر فلج شدن و شروع ماجراهای شگفت انگیزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. James Madison considered the expansiveness of the continent to be a necessary ingredient of liberty.
[ترجمه گوگل]جیمز مدیسون گستردگی قاره را جزء ضروری آزادی می دانست
[ترجمه ترگمان]جیمز مدیسون از وسعت قاره به عنوان یک جز ضروری آزادی فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The age and expansiveness of the book industry raises one of the primary conundrums for any bookshop looking to separate itself from the masses of mediocrity.
[ترجمه گوگل]قدمت و گستردگی صنعت کتاب یکی از معماهای اصلی را برای هر کتابفروشی ایجاد می کند که به دنبال جدایی خود از توده های متوسط ​​است
[ترجمه ترگمان]سن و وسعت صنعت کتاب یکی از conundrums اصلی برای هر کتابفروشی است که به دنبال جدا کردن خود از حد متوسط و متوسط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is that sense of space, of expansiveness, the possibility of travel.
[ترجمه گوگل]آن حس فضا، وسعت، امکان سفر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]این حس فضا، of، امکان سفر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lastly it anatomies the reasons of the expansiveness of judicial activism in the WTO .
[ترجمه گوگل]در نهایت دلایل گسترش فعالیت قضایی در سازمان تجارت جهانی را تشریح می کند
[ترجمه ترگمان]در پایان این موضوع را به دلیل وسعت نفوذ فعالیت های قضایی در سازمان تجارت جهانی تشریح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As one releases, embracing the change with ease, moving where one is required to continue to ascend, life will flow with joy, ease, and into greater experiences of freedom and expansiveness.
[ترجمه گوگل]هنگامی که فرد رها می شود، با آغوش باز تغییر، حرکت به جایی که لازم است به صعود ادامه دهد، زندگی با شادی، سهولت و تجربه های بیشتری از آزادی و وسعت جریان پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک انتشار، در آغوش گرفتن تغییر با آسودگی، حرکت دادن به جایی که نیاز است به بالا رفتن ادامه دهد، زندگی با لذت، آسودگی، و به تجربیات بیشتر از آزادی و دامنه تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It may surprise you to understand that your focus is on yourself. That is how it must be to truly move forward in Light, in expansiveness.
[ترجمه گوگل]ممکن است تعجب کنید که متوجه شوید تمرکز شما روی خودتان است این باید باشد که واقعاً در نور و در گستردگی به جلو حرکت کنیم
[ترجمه ترگمان]ممکن است شما را شگفت زده کنید تا متوجه شوید که تمرکز شما روی خودتان است این طور باید به طور کامل به سمت جلو در نور و با expansiveness حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• comprehensiveness; spaciousness, tendency to expand; openness, lack of restraint

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expand
✅️ اسم ( noun ) : expansion / expanse / expansivity / expansionism / expansionist / expansiveness
✅️ صفت ( adjective ) : expandable / expansionary / expansionist / expansive
✅️ قید ( adverb ) : expansively
گستردگی

بپرس