expansively

جمله های نمونه

1. Elfant gestures expansively, the sweep of his arm passing over the thousand of tiny circles at his booth.
[ترجمه گوگل]الفانت با حرکات گسترده ای، حرکت بازویش از هزار دایره کوچک در غرفه اش عبور می کند
[ترجمه ترگمان]Elfant با نشاط و expansively، حرکت دستش از میان هزاران دایره کوچک در غرفه خود می گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He waved his arms expansively.
[ترجمه رامگاما آموزگار] او با هیجان دستانش را تکان داد.
|
[ترجمه گوگل]دست هایش را به شدت تکان داد
[ترجمه ترگمان]با بشاشت دستش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, it is better to think more expansively in terms of what powerful features we would like an intelligent load balancer to provide.
[ترجمه گوگل]با این حال، بهتر است در مورد این که چه ویژگی های قدرتمندی را می خواهیم یک متعادل کننده بار هوشمند ارائه دهد، بیشتر فکر کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، بهتر است در مورد این که چه ویژگی های قدرتمندی را دوست داریم که می خواهیم بار هوشمند را برای فراهم کردن آن فراهم کنیم، بهتر است فکر کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She managed to live rather expansively on her modest income.
[ترجمه گوگل]او توانست با درآمد اندک خود زندگی نسبتاً گسترده ای داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او توانست نسبتا با درآمد ناچیز خود زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Expansively, Massa Lea waved away the thanks.
[ترجمه گوگل]ماسا لیا به طور گسترده تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]expansively و Massa Massa را برای تشکر تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To humbly, generously and expansively treat all cultures of the world in order to extract their beneficial elements.
[ترجمه گوگل]رفتار متواضعانه، سخاوتمندانه و گسترده با همه فرهنگ های جهان به منظور استخراج عناصر مفید آنها
[ترجمه ترگمان]با فروتنی، سخاوتمندانه و expansively با همه فرهنگ های جهان رفتار می کنند تا عناصر مفید خود را استخراج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "I'm here to make them feel good," he says expansively.
[ترجمه گوگل]او به طور گسترده می گوید: «من اینجا هستم تا احساس خوبی به آنها بدهم
[ترجمه ترگمان]او می گوید: \" من اینجا هستم تا آن ها احساس خوبی داشته باشم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A asks B closed questions, which B tries to answer as expansively as possible.
[ترجمه گوگل]A از B سوالات بسته می پرسد که B سعی می کند تا حد امکان به آنها پاسخ دهد
[ترجمه ترگمان]الف سوالات را بسته می کند، که B سعی دارد تا جای ممکن پاسخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mauve put himself out in all sorts of ways - a highly irritable man who could be expansively generous.
[ترجمه گوگل]موو خود را به انواع مختلف نشان داد - مردی بسیار تحریک پذیر که می توانست بسیار سخاوتمند باشد
[ترجمه ترگمان]Mauve خود را با انواع و اقسام ways و irritable که با expansively generous، بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So the gas Rn in groundwater, which is a new observation item of earthquake precursors in groundwater, has an expansively developing prospects.
[ترجمه گوگل]بنابراین گاز Rn در آب‌های زیرزمینی، که یک آیتم مشاهده‌ای جدید از پیش‌سازهای زلزله در آب‌های زیرزمینی است، چشم‌انداز گسترده‌ای در حال توسعه دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین شمارش گاز در آب های زیر زمینی، که یک مورد مشاهده جدید از مواد اولیه زلزله در آب های زیرزمینی است، چشم اندازه ای در حال توسعه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Regularly enrolled students share more problems in interpersonal relationship, horror, and psychopath than expansively enrolled students.
[ترجمه گوگل]دانش آموزانی که به طور منظم ثبت نام می کنند، در مقایسه با دانش آموزانی که به طور گسترده ثبت نام کرده اند، مشکلات بیشتری در روابط بین فردی، ترسناک و روانی دارند
[ترجمه ترگمان]به طور منظم، دانش آموزان در ارتباط بین فردی، وحشت، و psychopath نسبت به expansively دانشجوی ثبت نام کرده، مشکلات بیشتری را به اشتراک می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some important problems are discussed about teaching guide material construction expansively and the standpoint of author is put forward.
[ترجمه گوگل]برخی از مشکلات مهم در مورد آموزش ساخت مواد راهنما به طور گسترده مورد بحث قرار گرفته و دیدگاه نویسنده مطرح شده است
[ترجمه ترگمان]برخی از مشکلات مهم در مورد آموزش راهنمایی مصالح ساختمانی و دیدگاه مولف مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can't only confine to the answers of a few words, but can stop saying expansively in order to cover up one's own heart tensely .
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید تنها به پاسخ های چند کلمه ای اکتفا کنید، بلکه می توانید از گفتن گشاده دست خودداری کنید تا به شدت روی دل خود بپوشانید
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید فقط به جواب های چند کلمه اکتفا کنید، اما با لحنی expansively برای اینکه قلب خود را با نگرانی حفظ کنند، حرفم را قطع می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The development of cities, brings the cities to use expansively the place.
[ترجمه گوگل]توسعه شهرها، شهرها را به استفاده گسترده از این مکان می رساند
[ترجمه ترگمان]توسعه شهرها، شهرها را برای استفاده از این مکان به ارمغان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In the open out of foundation Pit, the improper construction may create inclination and deviation of botton expansively ramming pile, even resulting in serious consequences of cracking and splitting.
[ترجمه گوگل]در گودال باز خارج از فونداسیون، ساخت و ساز نامناسب ممکن است باعث ایجاد شیب و انحراف شمع بندکشی گسترده شود، حتی منجر به عواقب جدی ترک خوردن و شکافتن شود
[ترجمه ترگمان]در فضای باز (foundation)، ساخت وساز نامناسب ممکن است باعث ایجاد تمایل و انحراف روی توده فشار شود، حتی منجر به عواقب جدی ترک و شکافتن شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• comprehensively; in an expansive way, extensively; effusively, openly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : expand
✅️ اسم ( noun ) : expansion / expanse / expansivity / expansionism / expansionist / expansiveness
✅️ صفت ( adjective ) : expandable / expansionary / expansionist / expansive
✅️ قید ( adverb ) : expansively
شنگولانه
به طور مفصّل، به طور وسیع، به طور گسترده

بپرس