exorcize


معنی: دفع کردن، اخراج کردن، تطهیر کردن
معانی دیگر: بیرون کردن، راندن، ازروح پلیدرهاکردن یاخالی کردن

جمله های نمونه

1. A priest exorcized the ghost from the house.
[ترجمه گوگل]یک کشیش روح را از خانه بیرون کرد
[ترجمه ترگمان] یه کشیش، روح رو از خونه پرت کرد بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After the priest exorcized the spirit/house/child, apparently, the strange noises stopped.
[ترجمه گوگل]ظاهراً بعد از اینکه کشیش روح / خانه / کودک را جن گیری کرد، صداهای عجیب متوقف شد
[ترجمه ترگمان]پس از آن که کشیش روح \/ خانه \/ کودک را ترک کرد، صداهای عجیب متوقف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ghost was exorcized from the house.
[ترجمه گوگل]روح از خانه بیرون شد
[ترجمه ترگمان]شبح از خانه بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A priest was called in to exorcize the ghost.
[ترجمه گوگل]یک کشیش برای جن گیری روح فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]یک کشیش را احضار کردند تا روح را ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She had managed to exorcize these unhappy memories from her mind.
[ترجمه گوگل]او توانسته بود این خاطرات ناخوشایند را از ذهنش حذف کند
[ترجمه ترگمان]او توانسته بود این خاطرات ناخوشایند را از ذهنش پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We gradually exorcized her feelings of panic and terror.
[ترجمه گوگل]ما به تدریج احساسات وحشت و وحشت او را از بین بردیم
[ترجمه ترگمان]به تدریج احساساتش را از وحشت و وحشت فرو بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I don't know how to exorcize it.
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چگونه آن را جن گیری کنم
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چطور از آن استفاده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One way of exorcizing such fear and longing is to submit to the ghastly ritual of plastic surgery.
[ترجمه گوگل]یکی از راه‌های از بین بردن چنین ترس و اشتیاق، تسلیم شدن در برابر مراسم وحشتناک جراحی پلاستیک است
[ترجمه ترگمان]یک راه غلبه بر این ترس و اشتیاق، تسلیم شدن به مراسم هولناک جراحی پلاستیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Perhaps religions have been invented to try to exorcize that condition.
[ترجمه گوگل]شاید مذاهب اختراع شده اند تا آن وضعیت را از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]شاید ادیان برای اثبات این وضعیت اختراع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So you should exorcize the demons by calling a stop and replace them with good thoughts.
[ترجمه گوگل]بنابراین شما باید شیاطین را با فراخوانی ایست جن گیری کنید و آنها را با افکار خوب جایگزین کنید
[ترجمه ترگمان]پس تو باید شیاطین رو با خبر کردن متوقف کنی و با فکرهای خوب عوضش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I said, if it wasn't true, then the devils would be exorcized.
[ترجمه گوگل]گفتم اگر درست نبود، شیاطین را جن گیری می کردند
[ترجمه ترگمان]من گفتم اگر این حقیقت نداشت، آن وقت شیطان exorcized خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It undertakes a new responsibility: Playing as a sorcerer to exorcize from the countryside.
[ترجمه گوگل]مسئولیت جدیدی را بر عهده می گیرد: بازی به عنوان جادوگر برای جن گیری از حومه شهر
[ترجمه ترگمان]این مسئولیت یک مسئولیت جدید را بر عهده می گیرد: بازی به عنوان یک جادوگر برای exorcize از حومه شهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We can make little progress in working toward optimum population size until we explicitly exorcize the spirit of Adam Smith in the field of practical demography.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که به صراحت روح آدام اسمیت را در زمینه جمعیت شناسی عملی از بین نبریم، می توانیم پیشرفت کمی در کار به سمت اندازه بهینه جمعیت داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم در کار به سمت اندازه جمعیت بهینه حرکت کنیم تا زمانی که به طور واضح روح آدام اسمیت را در جمعیت شناسی عملی به نمایش بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All the powers of 'globalism' have entered into an unholy alliance to exorcize this spectre: Microsoft and Disney, the World Trade Organization, the United States Congress and the European Commission.
[ترجمه گوگل]همه قدرت‌های «جهانی‌گرایی» برای از بین بردن این شبح با یکدیگر متحد شده‌اند: مایکروسافت و دیزنی، سازمان تجارت جهانی، کنگره ایالات متحده و کمیسیون اروپا
[ترجمه ترگمان]همه قدرت های of وارد یک اتحاد unholy شده اند تا این توهم را از بین ببرند: مایکروسافت و دیزنی، سازمان تجارت جهانی، کنگره آمریکا و کمیسیون اروپا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دفع کردن (فعل)
countercheck, raise, dispel, ward off, avert, foil, quench, fend, exorcise, stave off, repel, repulse, eject, perspire, excrete, extrude, exorcize, stand off, detrude, forfend

اخراج کردن (فعل)
deport, out, exorcise, can, oust, send down, exorcize

تطهیر کردن (فعل)
cleanse, purge, scour, exorcise, exorcize, expurgate, lustrate, sanctify

انگلیسی به انگلیسی

• expel an evil spirit, cast out a demon (also exorcise)
to exorcize an evil spirit or to exorcize a place or person means to force the spirit to leave the place or person by means of prayers and religious ceremonies.
if you exorcize a painful or unhappy memory, you succeed in removing it from your mind.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exorcize
✅️ اسم ( noun ) : exorcist / exorcism
✅️ صفت ( adjective ) : _
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس