معنی: مبرا کردن، تبرئه کردن، روسفید کردنمعانی دیگر: بی گناه اعلام کردن، رفع اتهام کردن، بی تقصیر شناختن، برائت (کسی را) اعلام کردن، (در اصل) بار را سبک کردن، کاستن بار، (بار مسئولیت و غیره را) برداشتن
• (1)تعریف: to free from blame; absolve; exculpate. • مترادف: absolve, acquit, clear, exculpate • متضاد: accuse, charge, convict, criminate, incriminate • مشابه: excuse, justify, let off, pardon, vindicate
- He was exonerated because he committed the killing in self-defense.
[ترجمه حیدری] اون تبرئه گردید چون قبول ککرد که قتل را برای دفاع از خود انجام داده است
|
[ترجمه #72353] او تبرئه شد زیرا قتل را برای دفاع از خودش انجام داده بود
|
[ترجمه گوگل] او تبرئه شد زیرا در دفاع از خود این قتل را انجام داد [ترجمه ترگمان] او به این دلیل تبرئه شد که مرتکب قتل در دفاع از خود شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to release from a task or obligation. • مترادف: absolve, acquit, excuse, release • مشابه: free, relieve, unburden
جمله های نمونه
1. Lyndon was exonerated from the accusation of cheating.
[ترجمه راد] لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد.
|
[ترجمه گوگل]لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد [ترجمه ترگمان]لیندون از اتهام تقلب تبرئه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The official report basically exonerated everyone.
[ترجمه گوگل]گزارش رسمی اساساً همه را تبرئه کرد [ترجمه ترگمان]گزارش رسمی اساسا همه را تبرئه کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The report exonerated the crew from all responsibility for the collision.
[ترجمه مینا] گزارش، خدمه رو از تمام مسئولیتها بابت تصادف مبرا کرد
|
[ترجمه گوگل]این گزارش خدمه را از تمام مسئولیت این برخورد مبرا کرد [ترجمه ترگمان]این گزارش خدمه را از تمام مسئولیت ها برای برخورد تبرئه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The report on the accident exonerates the bus driver from any responsibility.
[ترجمه گوگل]گزارش تصادف راننده اتوبوس را از هرگونه مسئولیت مبرا می کند [ترجمه ترگمان]این گزارش در مورد این تصادف راننده اتوبوس را از هر گونه مسئولیتی در بر می گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was totally exonerated of any blame.
[ترجمه گوگل]او کاملاً از هر سرزنشی مبرا شد [ترجمه ترگمان]اون کاملا تبرئه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An investigation exonerated the school from any blame.
[ترجمه گوگل]یک تحقیق، مدرسه را از هرگونه تقصیر مبرا کرد [ترجمه ترگمان]یک تحقیق این مدرسه را از هر گونه سرزنش تبرئه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was exonerated from all responsibility for the accident.
[ترجمه گوگل]او از تمام مسئولیت این حادثه مبرا شد [ترجمه ترگمان]او از تمام مسئولیت حادثه تبرئه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The police report exonerated Lewis from all charges of corruption.
[ترجمه گوگل]گزارش پلیس لوئیس را از تمام اتهامات فساد تبرئه کرد [ترجمه ترگمان]گزارش پلیس لوئیس را از همه اتهامات فساد تبرئه کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ross was exonerated of all charges of child abuse.
[ترجمه گوگل]راس از تمام اتهامات کودک آزاری تبرئه شد [ترجمه ترگمان]راس از همه اتهام های سو استفاده از کودکان تبرئه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In a trial in March, a jury exonerated Connolly of harassing his former chief of staff.
[ترجمه گوگل]در دادگاهی در ماه مارس، هیئت منصفه کانولی را از آزار و اذیت رئیس سابق دفترش تبرئه کرد [ترجمه ترگمان]در یک محاکمه در ماه مارس، هیات منصفه Connolly را از آزار رئیس سابق خود تبرئه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The chances are that he will see his inconsistency and revise his moral views, either exonerating Smith or condemning himself.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که او ناسازگاری خود را ببیند و دیدگاه های اخلاقی خود را تجدید نظر کند، یا اسمیت را تبرئه کند یا خود را محکوم کند [ترجمه ترگمان]احتمال این وجود دارد که او ناسازگاری او را ببیند و عقاید اخلاقی خود را اصلاح کند، یا exonerating اسمیت را محکوم کند و یا خودش را محکوم کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I certainly have no intent of exonerating anybody.
[ترجمه گوگل]من مطمئناً قصد تبرئه کسی را ندارم [ترجمه ترگمان]من اصلا قصد کشتن کسی رو ندارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Lauer is exonerated from blame.
[ترجمه گوگل]لاور از سرزنش مبراست [ترجمه ترگمان]گناه از گناه مبرا شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But he was not exonerated either.
[ترجمه گوگل]اما او نیز تبرئه نشد [ترجمه ترگمان]اما او هم تبرئه نشده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حقوق] تبرئه کردن، مبرا کردن، بری الذمه کردن، معاف کردن، بی گناه اعلام کردن
انگلیسی به انگلیسی
• acquit, absolve, clear of blame, declare innocent; relieve of an obligation, free from a duty to exonerate someone means to show that they are not responsible for something wrong that has happened; a formal word.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ “DNA evidence exonerated the wrongly convicted man after 30 years. ” In a news headline, it might be stated, “Innocent man exonerated after spending decades in prison. ” A person discussing the flaws in the criminal justice system might say, “There have been numerous cases where innocent individuals were exonerated years later. ” ... [مشاهده متن کامل]
EXONERATE یعنی تبرئه شدن، He was exonerated یعنی اون تبرئه شد ( از قتل یا هر چیز دیگه ای )
تبرعه شدن - رفع اتهام He got exonerated : او تبرعه شد [Formal] to prove that someone is not guilty of a crime or responsible for a problem, bad situation, etc.