1.
برون همسری
2. For two millennia, exogamy was a major transgression for Jews.
[ترجمه گوگل]برای دو هزار سال، برونهمسری یک تخلف بزرگ برای یهودیان بود
[ترجمه ترگمان]برای دو هزاره، exogamy یک گناه بزرگ برای یهودیان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Female exogamy means that apes are largely devoid of mechanisms for females to build coalitions of relatives.
[ترجمه گوگل]برونهمسری زنان به این معناست که میمونها تا حد زیادی فاقد مکانیسمهایی برای تشکیل ائتلاف اقوام برای زنان هستند
[ترجمه ترگمان]exogamy زن به این معنی است که میمون ها تا حد زیادی فاقد مکانیزم برای زنان هستند تا coalitions از اقوام تشکیل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Exogamy prevents the ill effects of inbreeding and promotes evolution of human race.
[ترجمه گوگل]برونهمسری از اثرات نامطلوب همخونی جلوگیری میکند و باعث تکامل نژاد بشر میشود
[ترجمه ترگمان]exogamy از اثرات بد همخونی و ارتقای تکامل نژاد بشر جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Last, it analyzes the relationship between totemism and exogamy, and the three functions of exogamy.
[ترجمه گوگل]در آخر، رابطه بین توتمیسم و برونهمسری و سه کارکرد برونهمسری را تحلیل میکند
[ترجمه ترگمان]در آخر، رابطه بین totemism و exogamy و سه تابع of را بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Exogamy The fusion of gametes produced by organisms that are not closely related.
[ترجمه گوگل]Exogamy ادغام گامت های تولید شده توسط موجوداتی که ارتباط نزدیکی با هم ندارند
[ترجمه ترگمان]exogamy کردن گامت های تولید شده توسط موجودات زنده، که ارتباط نزدیکی با آن ها ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It seems to be fairly hard for a species to switch from female exogamy to male exogamy, or vice versa.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برای یک گونه نسبتاً سخت باشد که از برون همسری زن به برون همسری مرد یا برعکس تغییر کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برای گونه ای بسیار سخت است که از ماده exogamy ماده به exogamy مذکر، یا بالعکس استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They could never be of lower caste than herself and the principle of lineage exogamy applied.
[ترجمه گوگل]آنها هرگز نمی توانستند از طبقه پایین تر از او باشند و اصل برون همسری نسب اعمال می شد
[ترجمه ترگمان]آن ها هرگز نمی توانستند طبقه پایین تر از خود و اصل دودمان exogamy را به کار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But, owing to the nature of ancient kinship, as we have seen it, exogamy afforded no proper security against the intermixture of persons near of kin.
[ترجمه گوگل]اما، به دلیل ماهیت خویشاوندی باستانی، همانطور که دیدیم، برون همسری امنیت مناسبی در برابر آمیختگی افراد نزدیک به خویشاوندان ایجاد نمی کرد
[ترجمه ترگمان]اما به علت ماهیت خویشاوندی قدیم، همان طور که ما آن را دیده ایم، exogamy هیچ امنیت مناسبی در برابر the خویشاوند نزدیکی پیدا نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The reader will have little difficulty in granting that we may do so when he reflects on the prevalence of exogamy, the origin of which must be referred to that want of balance.
[ترجمه گوگل]وقتی خواننده درباره شیوع برونهمسری فکر میکند که منشأ آن را باید به عدم تعادل اشاره کرد، در اعطای این امر مشکل چندانی نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]خواننده مشکل چندانی در اعطای این موضوع ندارد که ما می توانیم این کار را زمانی انجام دهیم که او در مورد شیوع of صحبت کند، که منشا آن باید به آن نیاز به تعادل ارجاع داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The chief of these questions respect the origin of exogamy and of endogamy. As.
[ترجمه گوگل]اصل این سؤالات به منشأ برونهمسری و درونهمسری احترام میگذارد مانند
[ترجمه ترگمان]رئیس این سوالات به اصل of و of احترام می گذارد مثل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید