exit

/ˈek.sət//ˈek.sət/

معنی: خروج، در رو، برون رفت، خروج بازیگر از صحنهء نمایش، مخرج، خارج شدن
معانی دیگر: بیرون رفتن، فراشدن، برون روی، عزیمت، رفتن، راه خروجی، (محل یا درب) خروج، برون (راه)، (در بزرگراه ها - راه اتصالی یا خروجی) برون راه، خروجی، برون شدن، پیاده شدن، (تئاتر) خروج بازیگر از صحنه، (بازیگر نمایشنامه) خارج می شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a way out.
مترادف: egress
متضاد: entrance, entranceway, entry, entryway
مشابه: door, doorway, escape, fire escape, gate, way

(2) تعریف: the act of going out; departure.
مترادف: departure, egress, going, leave, leaving
متضاد: advent, arrival, entrance, entry
مشابه: escape, exodus, passage

(3) تعریف: in theater, the departure of an actor from the stage.
متضاد: entrance
مشابه: departure

(4) تعریف: one of the designated places where vehicles can leave an expressway or other major road.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: exits, exiting, exited
(1) تعریف: to go out; depart.
مترادف: depart, go, leave, split
متضاد: arrive, enter
مشابه: issue, retreat, withdraw

(2) تعریف: as a direction in a theater or film script, to leave the stage or scene (usu. prec. or fol. by the character's name).
متضاد: enter
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to go out from; leave.
مترادف: depart, leave, quit
متضاد: enter
مشابه: vacate, withdraw from

- The crowd slowly exited the theater.
[ترجمه احمد معصومی] جمعیت به آهستگی از تئاتر خارج شدند
|
[ترجمه گوگل] جمعیت به آرامی از سالن خارج شدند
[ترجمه ترگمان] جمعیت آهسته از سالن خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. exit visa
ویزای خروج

2. his exit from the meeting was unexpected
خروج او از جلسه غیرمنتظره بود.

3. a fire exit
برون راه آتش سوزی (راه خروجی هنگام آتش سوزی)

4. she will exit the airplane at jacksonville
او در جکسون ویل از هواپیما پیاده خواهد شد.

5. use this exit door only in emergencies
فقط در مواقع اضطراری از این در خروجی استفاده کنید.

6. to make a hasty exit from a place
با شتاب از جایی خارج شدن

7. my house is near the gilman exit on interstate five
خانه ی من در نزدیکی خروجی گیل من در بزرگراه پنجم قرار دارد.

8. We leave the roundabout at the second exit.
[ترجمه گوگل]در خروجی دوم دوربرگردان را ترک می کنیم
[ترجمه ترگمان]به سمت خروجی دوم حرکت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He saw Emma arrive and made a quick exit.
[ترجمه گوگل]او آمدن اما را دید و سریع خارج شد
[ترجمه ترگمان]دید که اما آمد و راه خروج سریعی را پیش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At the roundabout take the third exit.
[ترجمه گوگل]در دوربرگردان به خروجی سوم بروید
[ترجمه ترگمان] در غیر مستقیم، خروجی سوم رو بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please exit by the fire escape.
[ترجمه گوگل]لطفا از محل آتش نشانی خارج شوید
[ترجمه ترگمان]لطفا از کنار آتش فرار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She headed for the nearest exit.
[ترجمه گوگل]او به سمت نزدیکترین خروجی حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]به سمت نزدیک ترین خروجی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fear is that we have no exit strategy from this conflict.
[ترجمه گوگل]ترس این است که ما هیچ استراتژی خروج از این درگیری نداریم
[ترجمه ترگمان]ترس این است که ما هیچ استراتژی خروج از این مناقشه نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We made for the nearest exit.
[ترجمه گوگل]برای نزدیکترین خروجی حرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]به سمت نزدیک ترین خروجی رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Exit polls suggest a big Labour majority, but the true picture will only be known after the count.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی ها حاکی از اکثریت بزرگ حزب کارگر است، اما تصویر واقعی تنها پس از شمارش مشخص خواهد شد
[ترجمه ترگمان]رای گیری خروج اکثریت حزب کارگر را پیشنهاد می دهد، اما تصویر واقعی تنها بعد از شمارش شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There is a fire exit on each floor of the building.
[ترجمه گوگل]در هر طبقه از ساختمان یک خروجی آتش نشانی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه خروجی اضطراری روی هر طبقه ساختمون هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They made a rush for the exit.
[ترجمه گوگل]برای خروج عجله کردند
[ترجمه ترگمان]برای خروج عجله داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. At the roundabout, take the second exit.
[ترجمه گوگل]در میدان، از خروجی دوم خارج شوید
[ترجمه ترگمان]از دور، خروجی دوم را بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The emergency exit is at the back of the bus.
[ترجمه گوگل]خروجی اضطراری در پشت اتوبوس است
[ترجمه ترگمان]خروجی اضطراری در پشت اتوبوس قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خروج (اسم)
emersion, emergence, exhaust, outgo, exodus, transpiration, egress, exit, egression

در رو (اسم)
outlet, exhaust, port, egress, exit

برون رفت (اسم)
exit

خروج بازیگر از صحنهء نمایش (اسم)
exit

مخرج (اسم)
outlet, vent, outgo, port, denominator, escapement, exit, foramen

خارج شدن (فعل)
void, issue, protrude, egress, exit

تخصصی

[کامپیوتر] خروج . - خروج - نقطه ای از کی برنامه یا لگاریتم که کنترل از آنجا به جای دیگر منتقل می شود.

انگلیسی به انگلیسی

• passage that leads out, point of exit
leave, go out
an exit is a door through which you can leave a public building.
an exit is also a place where traffic can leave a motorway.
if you make an exit from a room, you leave it; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

دوستان به تلفظ این واژه توجه کنین:
/ˈek. sət/
یعنی نه /اِگ. زیت/ خونده میشه و نه /اِک. زیت/ بلکه /اِک. سِت/ میخونیمش.
خروج
1 - خروج کرد
مترادف way out
خروج از برنامه، پایان دادن به کار، بیرون رفتن از . . ، از جایی خارج شدن ، از مسجد ویا سینما وسالن بیرون رفتن، از مجلس بذر رفتن ، جلسه را ترک کردن
از رده خارج کردن
Exitبه معنای خروج هم هست
راه خروجی
بیرون، خارج از. . . ،
( در شرکت ها ) عذر کسی را خواستن، کسی را اخراج کردن
بیرون رو
بیرون رفت ، بیرون روی
بیرون

وجود خارجی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس