existing

/ɪgˈzɪs.tɪŋ//ɪgˈzɪs.tɪŋ/

معنی: موجود
معانی دیگر: حاضر معمارى : موجود علوم نظامى : در حال حاضر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: already in existence.
متضاد: new
مشابه: customary, prevailing

- Existing treatments fail to prolong life.
[ترجمه گوگل] درمان های موجود نمی توانند عمر را طولانی کنند
[ترجمه ترگمان] درمان های موجود نمی توانند زندگی را طولانی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the empathy existing between him and all the bereaved people in the village
همدلی موجود بین او و همه ی داغدیدگان دهکده

2. under the existing conditions
تحت شرایط موجود

3. the clear demarcation existing between well water and river water
تمایز واضحی که بین آب چاه و آب رودخانه وجود دارد.

4. a study of the existing and potential book markets
بررسی بازارهای موجود و بالقوه کتاب (تانشی)

5. the enlargement of the existing building
توسعه ی ساختمان فعلی

6. The price of the house included many existing fixtures and fittings that were not to our taste.
[ترجمه گوگل]قیمت خانه شامل بسیاری از وسایل و یراق آلات موجود بود که به سلیقه ما نبود
[ترجمه ترگمان]قیمت این خانه شامل لوازم جانبی و لوازمی بود که مطابق سلیقه ما نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Any new building must be fitted into the existing appearance of the city.
[ترجمه گوگل]هر ساختمان جدید باید با ظاهر موجود شهر تطبیق داده شود
[ترجمه ترگمان]هر ساختمان جدیدی باید متناسب با ظاهر موجود شهر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new design will eventually replace all existing models.
[ترجمه گوگل]طراحی جدید در نهایت جایگزین تمام مدل های موجود خواهد شد
[ترجمه ترگمان]طراحی جدید در نهایت همه مدل های موجود را جایگزین خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Calculations are based on a projection of existing trends.
[ترجمه گوگل]محاسبات بر اساس پیش بینی روندهای موجود است
[ترجمه ترگمان]محاسبات براساس طرحی از گرایش ها موجود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Existing laws on obscenity are to be tightened.
[ترجمه گوگل]قوانین موجود در مورد فحاشی باید تشدید شود
[ترجمه ترگمان]قوانین موجود در زمینه زشتی باید تشدید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Existing methods of production are expensive and inefficient.
[ترجمه گوگل]روش های تولید موجود گران و ناکارآمد هستند
[ترجمه ترگمان]روش های موجود تولید گران و ناکارآمد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Only children whose parents are existing savers may open an account.
[ترجمه کمند] تنها کودکانی که والدین انها وجود دارند می توانند حساب بانکی باز کنند.
|
[ترجمه گوگل]فقط کودکانی که والدینشان پس انداز کننده فعلی هستند می توانند حساب باز کنند
[ترجمه ترگمان]تنها کودکانی که parents موجود هستند ممکن است حساب باز کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A loan was arranged to refinance existing debt.
[ترجمه گوگل]یک وام برای بازپرداخت بدهی های موجود ترتیب داده شد
[ترجمه ترگمان]یک وام برای پرداخت بدهی موجود ترتیب داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new system will be compatible with existing equipment.
[ترجمه گوگل]سیستم جدید با تجهیزات موجود سازگار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید با تجهیزات موجود سازگار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The existing law is not wholly satisfactory.
[ترجمه گوگل]قانون موجود کاملاً رضایت بخش نیست
[ترجمه ترگمان]قانون موجود کاملا رضایت بخش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موجود (صفت)
ready, present, stock, available, handy, going, real, existing, existent, extant

انگلیسی به انگلیسی

• existent, living, having being
you use existing to describe something which is now in use or in operation.

پیشنهاد کاربران

معتبر
موجود
مثال: We need to improve the existing infrastructure.
ما باید زیرساخت های موجود را بهبود بخشیم.
existing: موجود
existing rituals: شعائر موجود
در دست، کنونی
فعلی
کنونی
موجود
وجود داشتن
The existing system needs to be changed
وجود داشتن
موجود، کنونی، فعلی
کنونی

موجود
present, alive, or now visible
وجود داشتن

موجود
موجود بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس