exiguous


معنی: لاغر، خرد، کم
معانی دیگر: کوچک، ریزه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: exiguously (adv.), exiguity (n.), exiguousness (n.)
• : تعریف: very scanty or lacking; meager.
متضاد: ample, generous
مشابه: meager, poor, scant, scanty, scarce, skimpy, slender

جمله های نمونه

1. Given the still exiguous literature of colour in art we can not expect to contribute to a running debate.
[ترجمه گوگل]با توجه به ادبیات رنگی هنوز در هنر، نمی‌توان انتظار داشت که در یک بحث جاری مشارکت داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]با توجه به پیشینه هنوز exiguous رنگی در هنر، ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که به یک بحث در حال اجرا کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She gulped it down, paid the exiguous dispensing fee, and left the premises.
[ترجمه گوگل]او آن را قورت داد، هزینه گزاف توزیع را پرداخت و محل را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]او آب دهانش را قورت داد و پول dispensing را داد و از مغازه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Here vegetation is exiguous, edaphic barren, drought little rain, natural disaster is frequent.
[ترجمه گوگل]در اینجا پوشش گیاهی ناپایدار است، ادافیک بایر، خشکسالی باران کم، بلایای طبیعی مکرر است
[ترجمه ترگمان]در اینجا پوشش گیاهی خشک، خشک، خشک، خشکسالی، و بلایای طبیعی متعدد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In order to make full use of the exiguous resources and to avoid the adverse effect of the part-time job, we should adjust the policy and constitute some measurements to improve the occasion.
[ترجمه گوگل]به منظور استفاده کامل از منابع بیهوده و جلوگیری از تأثیر نامطلوب شغل پاره وقت، باید خط مشی را تنظیم کرده و اندازه گیری هایی را برای بهبود موقعیت انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]به منظور استفاده کامل از منابع exiguous و اجتناب از اثر زیان آور شغل نیمه وقت، ما باید این سیاست را تنظیم کرده و برخی از اندازه گیری ها را برای بهبود موقعیت انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But if this is vexed silk is exiguous with each passing day, your trouble is afraid be about to grow day and day.
[ترجمه گوگل]اما اگر این ابریشم آزاردهنده است که هر روز که می گذرد دردسرساز است، مشکل شما می ترسد که روز و روز بزرگ شود
[ترجمه ترگمان]اما اگر این ابریشم ناراحت است با هر یک از آن روز که بگذرد، مشکل تو از این است که روز و روز بزرگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Forehead is two side hair more and more exiguous how be to return a responsibility?
[ترجمه گوگل]پیشانی دو طرف موی بیشتر و بیشتر مضطرب است چگونه می توان به بازگشت یک مسئولیت؟
[ترجمه ترگمان]Forehead دو شانه بیشتر و more از این است که چگونه باید یک مسئولیت را بر عهده داشته باشید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rest of the old man's exiguous savings are donated to that boy.
[ترجمه گوگل]مابقی پس انداز ناگزیر پیرمرد به آن پسر اهدا می شود
[ترجمه ترگمان]بقیه پول های پس انداز پیرمرد به آن پسر اهدا می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The concept of will exiguous sex introduces labor theory of value to be necessary already, possible also.
[ترجمه گوگل]مفهوم رابطه جنسی غیرممکن، نظریه کار ارزش را از قبل ضروری معرفی می کند، همچنین ممکن است
[ترجمه ترگمان]مفهوم رابطه جنسی، نظریه کارگری ارزش را معرفی می کند که در حال حاضر، ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This area undulating hills, vegetation is exiguous, land backbone is thin.
[ترجمه گوگل]این منطقه تپه‌های موج‌دار، پوشش گیاهی بی‌رویه، ستون فقرات زمین نازک است
[ترجمه ترگمان]این ناحیه تپه undulating، پوشش گیاهی exiguous است، ستون فقرات زمین باریک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Effectiveness axiology can show the one side of exiguous sex, labor theory of value can show the one side of opulent sex.
[ترجمه گوگل]ارزش شناسی اثربخشی می تواند یک طرف رابطه جنسی غیرممکن را نشان دهد، نظریه ارزش کار می تواند یک طرف رابطه جنسی مجلل را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]اثربخشی axiology می تواند یک طرف رابطه جنسی را نشان دهد، نظریه کارگری ارزش می تواند یک طرف رابطه جنسی را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Or exiguous not neat, color is dim.
[ترجمه گوگل]یا اکسیگوس، تمیز نیست، رنگ تیره است
[ترجمه ترگمان]یا exiguous تمیز نیست رنگ تیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We can not sleep: a dragon above our bed trampolines upon exiguous hairs.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم بخوابیم: یک اژدها در بالای تخت ما ترامپولین را روی موهای ناپاک می زند
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم بخوابیم؛ یک اژدها روی تخت our روی موهای exiguous قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a team with which to go goat-hunting it was not quite so exiguous as he implied.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان تیمی که با آن می‌توان به شکار بز رفت، آن‌قدرها هم که او می‌گفت، سخت نبود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تیم که برای شکار به شکار بروند، آن قدرها هم که به نظر می رسید نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. " this kind of immigrant group " basically live in the United States' mid countryside, signs of human habitation is exiguous .
[ترجمه گوگل]"این نوع از گروه مهاجر" اساسا در حومه وسط ایالات متحده زندگی می کنند، نشانه هایی از سکونت انسان مبهم است
[ترجمه ترگمان]\"این نوع از گروه مهاجر\" اساسا در ایالات متحده آمریکا زندگی می کنند که نشانه هایی از سکونت انسان در آن دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاغر (صفت)
slight, gaunt, harsh, delicate, wizen, lean, weak, angular, skinny, thin, slim, emaciated, atrophic, spare, meager, exiguous, twiggy, gracile, scrannel, slink, lenten, scraggy, slab-sided, slimpsy, slimsy, unmelodious

خرد (صفت)
small, little, minim, tiny, pimping, minor, diminutive, petty, exiguous, inconsiderable, minuscule, minikin, pint-size, pint-sized

کم (صفت)
slight, light, small, little, rare, skimp, scant, low, scarce, infrequent, remote, marginal, exiguous, sparing, scanty, junior, scrimpy

انگلیسی به انگلیسی

• scarce, scanty; tiny, small, slender

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Very small or limited in amount 🤏
🔍 مترادف: Scanty
✅ مثال: The resources available for the project were exiguous, making it a challenging task
بسیار ناچیز، ( مقدار ) کم

بپرس