exhaust fan
تخصصی
[زمین شناسی] باد بزن هواکش
[نساجی] هواکش
[معدن] بادبزن مکشی (تهویه)
[نفت] هواکش تخلیه
پیشنهاد کاربران
هواکش
دستگاهی برای تهویه هوا و خروج بخار و بو از سرویس بهداشتی.
مثال:
Turn on the exhaust fan after your shower.
بعد از دوش گرفتن هواکش را روشن کن.
مشتقات:
اسم: exhaust fan – هواکش
فعل: to exhaust – تخلیه کردن / خسته کردن
صفت: exhausted – خسته / تخلیه شده
دستگاهی برای تهویه هوا و خروج بخار و بو از سرویس بهداشتی.
مثال:
بعد از دوش گرفتن هواکش را روشن کن.
مشتقات:
اسم: exhaust fan – هواکش
فعل: to exhaust – تخلیه کردن / خسته کردن
صفت: exhausted – خسته / تخلیه شده
فن هواکش