exhale


معنی: بیرون دادن، دم براوردن، زفیر کردن
معانی دیگر: برون دمیدن، بازدمیدن (در برابر: درون دمیدن، در دمیدن inhale)، (دود یا بخار و غیره) بیرون دادن، برخاستن از، متصاعد شدن از، (قدیمی) تبخیر کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: exhales, exhaling, exhaled
(1) تعریف: to breathe out; emit breath or vapor.
مترادف: expire
متضاد: inhale, inspire
مشابه: blow, breathe, puff, respire, sigh

- The doctor told him to breathe in and then exhale slowly.
[ترجمه نسرین رنجبر] دکتر به او گفت نفس بکشد و بعد به آرامی نفسش را بیرون بدهد.
|
[ترجمه گوگل] دکتر به او گفت که نفس بکشد و سپس به آرامی بازدم کند
[ترجمه ترگمان] دکتر به او گفت که نفس بکشد و آرام نفس بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The air was cold, and the children could see the vapor of their breath as they exhaled.
[ترجمه گوگل] هوا سرد بود و بچه ها در حین بازدم می توانستند بخار نفس خود را ببینند
[ترجمه ترگمان] هوا سرد بود و بچه ها می توانستند بخار نفس هایشان را هنگام بازدم ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be emitted as breath or vapor.
مشابه: discharge, emanate, issue

- Steam exhaled from the vent.
[ترجمه گوگل] بخار از دریچه خارج شد
[ترجمه ترگمان] بخار از دریچه هوا بیرون زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
(1) تعریف: to breathe or blow (vapor, air, or the like) out; emit as breath.
مترادف: expire
متضاد: inhale, inspire
مشابه: blow, breathe, discharge, emit, expel, puff, release, respire

- He exhaled all the air in his lungs.
[ترجمه نسرین رنجبر] تمام هوایی را که درون ریه هایش بود بیرون داد.
|
[ترجمه گوگل] تمام هوای ریه هایش را بیرون داد
[ترجمه ترگمان] نفسش را بیرون داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to draw out or off as a vapor; evaporate.
مترادف: evaporate
مشابه: fume, vaporize

جمله های نمونه

1. exhale (or draw) a sigh
آه کشیدن

2. to inhale and exhale air
دمیدن و باز دمیدن هوا

3. Sweet odours exhale from the flowers.
[ترجمه گوگل]بوهای شیرین از گلها خارج می شود
[ترجمه ترگمان]بوهای شیرین از گل ها بیرون می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hold your breath for a moment and exhale.
[ترجمه گوگل]نفس خود را برای لحظه ای حبس کنید و بازدم کنید
[ترجمه ترگمان]نفست رو نگه دار برای یه لحظه و نفست رو بده بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As the lungs exhale this waste, gas is expelled into the atmosphere.
[ترجمه گوگل]همانطور که ریه ها این مواد زائد را بازدم می کنند، گاز به جو خارج می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که ریه ها این مواد زاید را دفع می کنند، گاز به درون اتمسفر رانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take a deep breath, then exhale slowly.
[ترجمه گوگل]نفس عمیق بکشید، سپس به آرامی بازدم کنید
[ترجمه ترگمان]نفس عمیقی می کشم، بعد آرام نفس می کشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The kids and Bill exhale billows of steam as they stand around; resting up for the next charge through the brush.
[ترجمه گوگل]بچه‌ها و بیل در حالی که در اطراف ایستاده‌اند، بخار را بیرون می‌دهند برای شارژ بعدی از طریق برس استراحت کنید
[ترجمه ترگمان]بچه ها و بیل، وقتی که این دور و اطراف می ایستند، امواج بخار را بیرون می کشند و به دنبال اتهام بعدی در میان علف ها استراحت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rated R. . Waiting to Exhale A breath of fresh air.
[ترجمه گوگل]رده بندی شده در طبقه بزرگسال در انتظار بازدم یک نفس از هوای تازه
[ترجمه ترگمان]\" آر انتظار برای تنفس هوای تازه \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sweet odours exhale from flowers.
[ترجمه گوگل]بوهای شیرین از گلها خارج می شود
[ترجمه ترگمان]بوهای شیرین از گل ها بیرون می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. EXHALE and assume prayer position ready to begin another round.
[ترجمه گوگل]بازدم را بیرون بیاورید و موقعیت نماز را آماده شروع دور دیگر در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]exhale و فرض کنید که جایگاه دعا برای شروع یک دور دیگه آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exhale at a particular hole, and you get one musical note .
[ترجمه گوگل]در یک سوراخ خاص بازدم کنید و یک نت موسیقی دریافت می کنید
[ترجمه ترگمان]Exhale در یک سوراخ خاص و شما یک نت موسیقی دریافت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Osmanthus blossoms give off [ exhale ] a rich perfume.
[ترجمه گوگل]شکوفه های عثمانتوس عطری سرشار از بازدم می دهند
[ترجمه ترگمان]شکوفه های Osmanthus عطر غنی خود را به بیرون می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As you exhale, release all that negativity with your breath.
[ترجمه گوگل]همانطور که بازدم می کنید، با نفس خود تمام آن منفی را رها کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی نفس خود را به بیرون می دهید، تمام منفی ها را با نفس خود رها می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Slowly inhale and exhale, extending your spine, for 2 to 3 minutes.
[ترجمه گوگل]دم و بازدم را به آرامی انجام دهید و ستون فقرات خود را به مدت 2 تا 3 دقیقه دراز کنید
[ترجمه ترگمان]به آرامی نفس بکشید و نفسی به بیرون بکشید و ستون فقرات خود را به مدت ۲ تا ۳ دقیقه افزایش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بیرون دادن (فعل)
throw off, ooze, give out, vent, emit, fling, evolve, give off, exhale, exsert

دم براوردن (فعل)
expire, exhale

زفیر کردن (فعل)
exhale

انگلیسی به انگلیسی

• breath out
when you exhale, you breathe out; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس