exhalation


معنی: زفیر
معانی دیگر: بازدم، برون دم، برون دمش، (دود یا گاز و غیره که از چیزی برخیزد یا برون داده شود) برونداده، متصاعد شده، بردمیده، بازدمه، دم براوری، دم براوردن، بخارشدن، تبخیر، بخارنادیده بدبو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of exhaling.

(2) تعریف: something that is exhaled, such as a breath or odor.

جمله های نمونه

1. the foul exhalation from the marsh
بوی بد متصاعد از باتلاق

2. the soft exhalation of the baby's breath
بازدم ملایم نفس نوزاد

3. Milton let out his breath in a long exhalation.
[ترجمه گوگل]میلتون در یک بازدم طولانی نفسش را بیرون داد
[ترجمه ترگمان]میلتن نفسی بلند کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A pitiful exhalation, an obscurity, a memory.
[ترجمه گوگل]یک بازدم رقت انگیز، یک ابهام، یک خاطره
[ترجمه ترگمان]چه بوی بدی، یک خاطره، یک خاطره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Manny said, in a single exhalation, loud enough to be heard but not specifically addressed to anyone.
[ترجمه گوگل]مانی در یک بازدم گفت، آنقدر بلند بود که شنیده شود، اما به طور خاص خطاب به کسی نبود
[ترجمه ترگمان]مانی گفت: در یک چشم به هم زدن به اندازه کافی بلند بود که شنیده شود، اما نه به طور خاصی به کسی اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The ideal way is with a single, long exhalation, but most of us do not have the lung-power for that.
[ترجمه گوگل]راه ایده آل این است که یک بازدم طولانی و منفرد انجام دهید، اما اکثر ما قدرت ریه برای آن را نداریم
[ترجمه ترگمان]راه ایده آل با یک exhalation طولانی و طولانی است، اما اکثر ما برای آن قدرت lung نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the exhalation, lift your legs to vertical again, and then inhale.
[ترجمه گوگل]هنگام بازدم، دوباره پاهای خود را به حالت عمودی بلند کنید و سپس دم کنید
[ترجمه ترگمان]در عمل بازدم، پاهایتان را به سمت عمودی بالا ببرید و سپس تنفس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gazzer let his breath out in a long exhalation of relief.
[ترجمه گوگل]گازر با یک بازدم طولانی و آرام نفسش را بیرون داد
[ترجمه ترگمان]نفس راحتی کشید و نفس راحتی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sedimentation - exhalation siliceous rocks are of great significance in the study of ore deposits.
[ترجمه گوگل]سنگ های سیلیسی رسوب دهی - بازدمی در مطالعه کانسارها اهمیت زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]سنگ sedimentation exhalation در مطالعه رسوبات سنگ معدن از اهمیت زیادی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On an exhalation, release the weight of your hips into the earth.
[ترجمه گوگل]هنگام بازدم، وزن باسن خود را در زمین رها کنید
[ترجمه ترگمان]هنگام بازدم، وزن باسن خود را در خاک آزاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Analyzing acetone from exhalation is a new method of diagnosing diabetes fast.
[ترجمه گوگل]آنالیز استون از بازدم یک روش جدید برای تشخیص سریع دیابت است
[ترجمه ترگمان]تحلیل استون از exhalation روشی جدید برای تشخیص سریع دیابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then, as in Frog Pose an exhalation to lower to the floor slowly and with control.
[ترجمه گوگل]سپس، مانند حالت قورباغه، یک بازدم را انجام دهید تا به آرامی و با کنترل روی زمین پایین بیایید
[ترجمه ترگمان]سپس همانطور که در حالت قورباغه به نظر می رسد که به آرامی و با کنترل بر روی زمین بیفتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The radon exhalation rate is used as the basic factor of radon geological potential.
[ترجمه گوگل]نرخ بازدم رادون به عنوان عامل اساسی پتانسیل زمین شناسی رادون استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]رادون به عنوان فاکتور اصلی پتانسیل زمین شناسی رادون مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Take a full inhalation and exhalation after each reading.
[ترجمه گوگل]بعد از هر بار خواندن یک دم و بازدم کامل انجام دهید
[ترجمه ترگمان]بعد از هر قرائت یک نفس عمیق و عمیق بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زفیر (اسم)
exhalation

انگلیسی به انگلیسی

• act of breathing out

پیشنهاد کاربران

exhalation ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: برون دمش
تعریف: خروج بخار یا گاز از زمین یا آتشفشان یا ترک یا مانند آن

بپرس