exfoliate


معنی: تراشیدن، ورقه ورقه شدن، پوسته پوسته شدن
معانی دیگر: (مثل برگ) ریختن، برگ ریزی کردن، (پوست یا لایه یا پوسته و غیره) انداختن، پوسته پوسته شدن یا کردن، ورقه ورقه کردن یا شدن، رویه سایی کردن، متورق کردن یا شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: exfoliates, exfoliating, exfoliated
مشتقات: exfoliative (adj.)
• : تعریف: to cast off or come off in scales, layers, or flakes as skin, bark, or rock.
مشابه: scale, shed

جمله های نمونه

1. Exfoliate your back at least once a week.
[ترجمه حمید] حداقل هفته ای یک بار پشت خود را لیف بکشید
|
[ترجمه گوگل]حداقل هفته ای یکبار پشت خود را لایه برداری کنید
[ترجمه ترگمان]دست کم هفته ای یک بار your
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The bark of some trees exfoliates.
[ترجمه گوگل]پوست برخی از درختان لایه برداری می شود
[ترجمه ترگمان]صدای پارس بعضی از درخت ها به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Face masks work by means of a mild exfoliating action, stripping off surface dead-skin cells.
[ترجمه گوگل]ماسک های صورت با یک لایه برداری ملایم عمل می کنند و سلول های مرده پوست را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]ماسک های صورت با استفاده از یک عمل exfoliating ملایم عمل می کنند و سلول های مرده پوست را از بین می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They involve the same exfoliating, cleansing, toning and moisturising routines as facials.
[ترجمه گوگل]آنها شامل همان لایه‌برداری، پاک‌سازی، تقویت‌کننده و مرطوب‌کننده‌های صورت هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل یک سان سازی، تمیز کردن، قوی تر و moisturising مانند مراقبت های صورت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Exfoliate: Once a week, apply petroleum jelly to your lips and leave it on for five minutes. Dip a toothbrush in hot water and gently brush your lips. Dead skin will be history!
[ترجمه گوگل]لایه برداری: هفته ای یکبار وازلین را روی لب هایتان بمالید و بگذارید پنج دقیقه بماند مسواک را در آب داغ آغشته کنید و به آرامی لب های خود را مسواک بزنید پوست مرده تاریخ خواهد شد!
[ترجمه ترگمان]Exfoliate: یک بار یک هفته، ژله petroleum را به لب خود اعمال کنید و پنج دقیقه آن را رها کنید یک مسواک را در آب داغ فرو کنید و به آرامی لبان خود را برس بزنید پوست مرده تاریخ خواهد بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Salt grains - Gently exfoliate the skin.
[ترجمه گوگل]دانه های نمک - به آرامی پوست را لایه برداری کنید
[ترجمه ترگمان]دانه های نمک - به نرمی پوست را تراش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Efficacy : In - depth clean skin, exfoliate cuticle, body fitness, relieve fatigue, vitality glowing.
[ترجمه گوگل]اثربخشی: تمیز کردن عمیق پوست، لایه برداری از کوتیکول، تناسب اندام بدن، رفع خستگی، درخشندگی شادابی
[ترجمه ترگمان]تاثیر: پوست تمیز عمیق، پوست تراش، آمادگی بدنی، تسکین خستگی، نشاط، نشاط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. What it can do: Exfoliate skin.
[ترجمه کلارا] چیکار میتونه بکنه: لایه برداری پوست.
|
[ترجمه گوگل]کاری که می تواند انجام دهد: لایه برداری پوست
[ترجمه ترگمان]چه کاری می تواند انجام دهد: پوست Exfoliate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Twice a week, exfoliate with a scrub containing soft, synthetic beads.
[ترجمه گوگل]هفته ای دو بار با یک اسکراب حاوی دانه های نرم و مصنوعی لایه برداری کنید
[ترجمه ترگمان]دو بار در هفته با یک بوته حاوی دانه های نرم و ترکیبی محافظت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I exfoliate once a week and in between, use it as a cleanser and moisturizer.
[ترجمه گوگل]من هفته ای یکبار لایه برداری می کنم و در این بین به عنوان پاک کننده و مرطوب کننده استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من یک بار یک هفته را با پوست خود تراش می دهم و از آن به عنوان یک تمیز کننده و مرطوب کننده استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exfoliate: Once a week, apply petroleum jelly to your lips and leave it on for five minutes. Dip a toothbrush in hot water and gently brush your lips.
[ترجمه گوگل]لایه برداری: هفته ای یکبار وازلین را روی لب هایتان بمالید و بگذارید پنج دقیقه بماند مسواک را در آب داغ آغشته کنید و به آرامی لب های خود را مسواک بزنید
[ترجمه ترگمان]Exfoliate: یک بار یک هفته، ژله petroleum را به لب خود اعمال کنید و پنج دقیقه آن را رها کنید یک مسواک را در آب داغ فرو کنید و به آرامی لبان خود را برس بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The general conditions, vaginal exfoliate cell were observed, the contents of neurotransmitter NE? DA and 5-HT in brain stem were detected by fluorospectrophotometry.
[ترجمه گوگل]شرایط عمومی، سلول لایه برداری واژن مشاهده شد، محتویات انتقال دهنده عصبی NE؟ DA و 5-HT در ساقه مغز توسط فلوروسکتروفتومتری تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]شرایط عمومی، سلول لایه واژینال، مشاهده شد که محتوای انتقال دهنده عصبی برانگیزاننده است؟ DA و ۵ - حزب التحریر در ساقه مغز توسط fluorospectrophotometry شناسایی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It will exfoliate the dead skin.
[ترجمه گوگل]پوست مرده را لایه برداری می کند
[ترجمه ترگمان]آن پوست مرده را تراش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Successive section sees endoderm has exfoliate phenomenon.
[ترجمه گوگل]بخش متوالی مشاهده می شود که اندودرم دارای پدیده لایه برداری است
[ترجمه ترگمان]بخش بعدی شاهد پدیده exfoliate می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Different covers with filter membrane have relation to the pressure by line reducing. There is obviously crimple and exfoliate of endothelial cells injury when covered by 8 membranes.
[ترجمه گوگل]پوشش های مختلف با غشای فیلتر با کاهش فشار با خط ارتباط دارند بدیهی است که آسیب سلول های اندوتلیال هنگامی که توسط 8 غشا پوشانده می شود، شل و لایه برداری می شود
[ترجمه ترگمان]پوشش های مختلف با غشا فیلتر با فشار از طریق کاهش خط ارتباط دارند به طور واضح crimple و exfoliate سلول های اندوتلیال به هنگام پوشش توسط غشاهای ۸ دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تراشیدن (فعل)
erase, carve, scrape, face, grain, trim, expunge, pare, grave, shave, whittle, excoriate, exfoliate, raze, rase, resect

ورقه ورقه شدن (فعل)
delaminate, laminate, exfoliate, foliate

پوسته پوسته شدن (فعل)
flake, scab, exfoliate, desquamate

انگلیسی به انگلیسی

• remove in layers, peel off in thin sections; shed in layers; flake off (such as dead skin)

پیشنهاد کاربران

لایه برداری ( پوست )
تفاوتش با فعل scrub در شدت حذف سلول ها و لای های مرده پوست است و scrub برای هر سطحی غیر از پوست استفاده میشه
توجه کنید خانم هایی که در صنعت آرایشی کلمه "اسکراب" رواج دادن به عنوان نوعی لایه بردار یا تمیز کننده سطح پوست این کلمه به هیچ عنوان اسم نیست و فعله . تلفظ درستشم "سکراب" است نه اِسکراب
...
[مشاهده متن کامل]

scrub : to rub something hard, especially with a stiff brush, in order to clean it
exfoliate : to remove dead cells from your skin in order to make it smoother

لایه برداری در صنعت آرایشی و بهداشتی
اسکراب
لایه برداری

بپرس