exemption


معنی: معافیت
معانی دیگر: مستثنی بودن، بخشودگی، بخشودگی مالیاتی، مبلغ یا میزان بخشودگی مالیاتی (بابت داشتن فرزند و غیره)، فرزند یا هر کسی که موجب بخشودگی مالیاتی شود
exemption(s)
معافیت، بخشودگى قانون ـ فقه : معافیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of exempting or condition of being exempted; freedom from an obligation, rule, or the like.

(2) تعریف: in U.S. taxation, a deduction from one's tax liability for each person one supports financially.

جمله های نمونه

1. exemption from military service
معافیت از خدمت نظام

2. Tax exemption only applies to those with non-resident status.
[ترجمه م.م.] معافیت مالیاتی تنها شامل افرادی می شود که مقیم نیستند.
|
[ترجمه گوگل]معافیت مالیاتی فقط برای کسانی که وضعیت غیر مقیم دارند اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]معافیت مالیاتی تنها برای کسانی که دارای وضعیت غیر مقیم هستند اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You qualify for a tax exemption on the loan.
[ترجمه گوگل]شما واجد شرایط معافیت مالیاتی برای وام هستید
[ترجمه ترگمان]شما واجد شرایط معافیت مالیاتی از وام هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bill gives sensitive police files a blanket exemption.
[ترجمه گوگل]این لایحه به پرونده های حساس پلیس معافیت کلی می دهد
[ترجمه ترگمان]این لایحه به پلیس حساس به پرونده های یک پتو اجازه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They enjoyed exemption from customs duties on goods to be used by themselves.
[ترجمه گوگل]آنها از معافیت گمرکی برای کالاهایی که خودشان استفاده می کردند برخوردار بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها از معافیت عوارض گمرکی معاف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was given exemption from the final examination.
[ترجمه م.م.] به او معافیت از آزمون نهایی داده شد.
|
[ترجمه گوگل]او از امتحان نهایی معاف شد
[ترجمه ترگمان]از آخرین آزمایش معاف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You may be able to apply for exemption from local taxes.
[ترجمه م.م.] شما ممکن است بتوانید برای معافیت از مالیاتهای محلی تقاضا دهید.
|
[ترجمه گوگل]ممکن است بتوانید برای معافیت از مالیات های محلی درخواست دهید
[ترجمه ترگمان]ممکن است بتوانید از مالیات محلی معاف شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Candidates with a qualification in Chemistry have exemption from this course.
[ترجمه گوگل]داوطلبان دارای مدرک شیمی از این رشته معاف هستند
[ترجمه ترگمان]داوطلبان با صلاحیت در شیمی از این دوره معاف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There would also be an exemption of $ 000 per child.
[ترجمه گوگل]همچنین برای هر کودک 000 دلار معافیت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین یک معافیت از ۱۰۰۰۰ دلار برای هر کودک وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sellers tried to rely upon the exemption clause.
[ترجمه گوگل]فروشندگان سعی کردند به بند معافیت تکیه کنند
[ترجمه ترگمان]فروشندگان سعی کردند به شرط معافیت تکیه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Similarly, franchise agreements are granted block exemption under Regulation 4087/8
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، قراردادهای فرانشیز طبق مقررات 4087/8 از معافیت بلوکی برخوردار می شوند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، قراردادهای حق امتیاز تحت مقررات ۴۰۸۷ \/ ۸ معاف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The personal exemption was nearly doubled to $ 000 in 1989 and then indexed for inflation.
[ترجمه گوگل]معافیت شخصی تقریباً دو برابر شد و در سال 1989 به 000 دلار رسید و سپس برای تورم شاخص شد
[ترجمه ترگمان]معافیت شخصی تقریبا برابر با ۲۰۰۰ دلار در سال ۱۹۸۹ بود و سپس برای تورم شاخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The exemption you refer to certainly needs clarification.
[ترجمه م.م.] معافیت مورد نظر شما قطعا نیاز به شفاف سازی دارد.
|
[ترجمه گوگل]معافیتی که شما به آن اشاره می کنید قطعا نیاز به توضیح دارد
[ترجمه ترگمان]معافیت شما به شفاف سازی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Clause 9 provides an interesting exemption clause.
[ترجمه گوگل]بند 9 یک بند معافیت جالب ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]بند ۹ یک شرط معافیت جالب را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To apply for an exemption you should contact your council's Community Charge Registration Officer.
[ترجمه گوگل]برای درخواست معافیت، باید با مسئول ثبت هزینه انجمن خود تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای درخواست معافیت شما باید با افسر ثبت نام کننده مسئول انجمن خود تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معافیت (اسم)
immunity, freedom, exemption

تخصصی

[حقوق] معافیت، بخشودگی

انگلیسی به انگلیسی

• freedom from a debt or obligation to which others are subject, release, exception, immunity

پیشنهاد کاربران

معافیت ( با حرف اضافه from استفاده میشه ) . مثال:
Students with a high qualification in chemistry have an exemption from this course.
Examples :
Medical exemption :معافیت پزشکی
Personal exemption : معافیت شخصی
Tax exemption : معافیت مالیاتی
Blanket exemption : معافیت کلی - کامل
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : exempt
✅️ اسم ( noun ) : exemption
✅️ صفت ( adjective ) : exempt
✅️ قید ( adverb ) : _
[NOUN]
exemption: معافیت - بخشودگی
exempt: معاف - مستثنی
💠 Turkey - Syria earthquake 2023:
US announces 180 - day exemption to Syria sanctions for disaster aid
. . . Assad regime still insists on handling all aid shipments to war - torn and quake - ravaged country that has been all but cut off from help
...
[مشاهده متن کامل]

@TheGuardian. com

بپرس