اسم ( noun )
• (1) تعریف: one worthy to be imitated or studied; model.
• مشابه: classic, example, light, model, paragon, type
• مشابه: classic, example, light, model, paragon, type
- The teacher praised her careful drawing and held it up as an exemplar for the other students.
[ترجمه گوگل] معلم نقاشی دقیق او را تحسین کرد و آن را به عنوان نمونه ای برای دانش آموزان دیگر نگه داشت
[ترجمه ترگمان] معلم نقاشی دقیق او را تحسین کرد و آن را برای دانشجویان دیگر سرمشق گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] معلم نقاشی دقیق او را تحسین کرد و آن را برای دانشجویان دیگر سرمشق گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a typical specimen; example.
• مشابه: example, illustration, picture, sample, specimen, type
• مشابه: example, illustration, picture, sample, specimen, type
• (3) تعریف: an ideal that serves as a pattern; archetype.
• مشابه: archetype, classic, light, model, paragon
• مشابه: archetype, classic, light, model, paragon
• (4) تعریف: a copy of a text.